Translate

۱۳۹۴ فروردین ۵, چهارشنبه

برخورد با مشکلات

پیش رفتن در زندگی به صورت انفرادی خطرناک است.
من بارها و بارها با این مسأله روبه‌رو شده‌ام. شما از کلیسایتان سلب امید می‌کنید و دیگر به آنجا نمی‌روید. دیگر به جلسات بررسی کتاب مقدس نمی‌روید و یا اینکه از دوستانتان کناره‌گیری می‌کنید، فقط به این خاطر که در زندگی‌تان با مشکل مواجه شده‌اید. دلیل این مسأله هر چه که باشد، شما با این کارها خودتان را بسیار آسیب‌پذیر خواهید کرد. نه اینکه شریر تمایل ندارد که در هر شرایطی به ما حمله کند، بلکه به نظر من زمانی که ما در تنهایی به سر می بریم و از پشتیبانی جماعت ایمانداران بی‌بهره هستیم به یک هدف سهل و ساده برای او تبدیل خواهیم شد.
بله، من خودم شاهد این مسأله بوده‌ام. من شاهد بوده‌ام که برای خانواده و دوستانی که خود را از حلقه تأثیرات آسمانی کنار کشیده‌اند اتفاقات تأثرباری روی داده است. ازدواج هایی را دیده ام که به طلاق انجامیده‌اند. کودکانی را دیده‌ام که طعمه اعتیاد و هوسرانی شده‌اند، از مرگهای ناگهانی به خود لرزیده‌ام و در عین رنج و درد افرادی را مشاهده کرده‌ام که در تونل وسیع بیماری‌های جسمی و روحی غرق شده‌اند.
زمانی که در زندگی دچار مشکل می‌شویم بیشتر از همیشه به یکدیگر نیاز داریم. در این زمان نباید از کسانی که نگرانمان هستند، کناره‌گیری کنیم. به نطر می رسد که این موقعیت برای ما به مثابه آهن ربا عمل می‌کند. ما با خود میندیشیم زمانی که دوباره اوضاع به روال عادی برگشت، به کلیسا باز خواهیم گشت یا اینکه وقتی «فقط از این یکی …» خلاص شدم به جمع می پیوندم …و این «فقط» های ما باعث سقوطمان خواهند شد و خودمان را در معرض حمله قرار می‌دهیم.من عقیده دارم بعضی اوقات ما باید کمی از آنچه که انجام می‌دهیم و جایی که می رویم عقب‌نشینی کنیم.

به نظر من دید روشن و فکر تازه تنها زمانی به دست می‌آید که ما گاهی اوقات درمورد آنچه که در درونمان و اطرافمان می‌گذرد درنگ کنیم، علاوه بر این عقیده دارم باید یک دل محکم داشته باشیم نه یک قلب شرمنده و یا گناهکار. ما زمانی می‌توانیم وارد این حیطه‌ها شویم که تصمیم قطعی بر نو شدن، اطاعت و فروتنی داشته باشیم. توجه قلب ما بر چیزهای دیگر است. هیچ کس کامل نیست. ما همه آسیب دیده‌ایم و همگی آرزو داریم که می‌توانستیم زشتی‌هایی را که زندگی بر ما تحمیل کرده است را پنهان کنیم، اما اینها دقیقا همان چیزهایی هستند که ما را با دیگران مرتبط می‌کنند.
خداوند می‌تواند از اینها به عنوان انگیزه استفاده کند و یا اینکه بتوانیم یک قلب آسیب دیده و شکسته دیگر را درمان کنیم… و خداوند می‌تواند غم‌های ما را به برکت تبدیل کند، زمانی که آن را به نفع دیگران مورد استفاده قرار می‌دهیم. به دیگران هم فرصت بدهید. به دیگران فرصت بدهید تا بدون توجه به مشکلاتتان، شما را حقیقتا محبت کنند و بپذیرند. به آنها مجال دهید تا به شما در تحمل آنچه بر دوشتان سنگینی می‌کند، یاری برسانند. دلیل وجود آنها همین است و در این فرایند در خواهید یافت که بخش بی‌نقص روابط، طناب‌های ناقصی است که ما را به هم پیوند می‌دهد.
نوشته دیونا سانچز


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر