Translate

۱۳۹۷ آبان ۲۶, شنبه

ترس و عشق

داشتم كتاب إنجيل را مطالعه ميكردم،
✝️”ترس از خداوند، ابتدای حکمت است. امّا مردم احمق توجهی به آن نمی‌نمایند و علم را رد می‌کنند.”
‮‮امثال‬ ‭1:7‬ ‭TPV‬‬
http://bible.com/181/pro.1.7.tpv
و سپس یاد آیات دیگر افتادم/
”زیرا روحی كه خدا به ما بخشیده است ما را ترسان نمی‌سازد، بلكه روح او ما را از قدرت و محبّت و خو‌یشتنداری پُر ✝️می‌کند.”
‮‮دوم تیموتاؤس‬ ‭1:7‬ ‭TPV‬‬
http://bible.com/181/2ti.1.7.tpv
خیلی به آیه اول در امثال آمده فکر کردم ..ترس.. این کلمه بیش تر تؤام با ..احترام به خدا.. معنی میشود البته که خدا را نمیتوان مختص به چند کلمه بیان کرد خدایی که خود را ..هستم.. معرفی میکند ..خالق هستی .به آیه که فوکوس بیشتری کردم به عمق آیه به حکمت فکر کردم که خدای که نامش حکمت است و اوست که به ما حکمت میدهد تا کسانی که در پذیرش نجات مسیح بله گفتن و در بدن مسیح زندگی میکنند حکمت را دریافت کنند، تا بتوانند با هدایت روح خدا فراتر از محدودیت عقل انسانی آنچه که خدا به ما میدهد درک کنیم و عشق بورزیم، و این عشق تمام وجود ما را فرا میگیرد .عشق به وجود خدای حقیقت،خدای ابدی و فناناپذیر، خدایی که تو را در محبت کاملش سهیم میکند و هر چیزی که در وجود هر انسانی ناقص باشد / منظورم شامل هر نقص و ضعفی/ محبت مسیح تو را غنی میکند، انگار تو دیگر هیچ چیز دیگری را نمیخواهی . آه ، که او عشق است. و اینجاست که ترس ما 🙏ترسِ از دست دادن اوست. 🙏 البته که ما در انجیل میخوانیم که هیچ چیز و هیچکس نمیتواند ما را از محبت مسیح جدا سازد. البته که این آیه وعده راستین خداست اما جسم ضعیف فراموش کارِ ما که در این دنیا مشغولیات زیادی را با خود درگیر میکند باعث میشود که از یاد ببریم و بترسیم.
مشغولیات دنیا هر چند که حتی بیش‌ترشان شامل مسئولیتها و تعهدات زندگی من باشد فاصله ام را از  مسیح دور میکند، یهو یک لحظه به خودم میام  و شروع میکنم به دعا و با خداوندم صحبت میکنم بیشتر به او میگویم ، آه خداوندم چقدر دلتنگتم.
میترسم ترا از دست بدهم .و این ترس از دست دادن عشق است که  حکمت است. که این حکمت را تو به من دادی و در آیه بعدی میبینیم که این روح قوت و محبت(عشق) و خويشتن دارى را تو به ما ميدهى ، خداوند به ما قوت ميدهد كه خويش را آلوده نسازيم، چون اجازه داده فرزندان او باشيم و در بدن او زندگى كنيم .
و این پیوند عشق را که از محبت کامل او در ما جاری میشود با احترام نگاه داریم باشد که روحی که او به ما میخشد در ما بیشتر فزون یابد ‌وعشق بی مثال او را بیشتر با دریافت حکمت سخاتمندانه او درک کنیم ، باشد که هر روز با آیات تو خداوندم نفس بکشم .چون زیستن در توست که مرا توانایی میبخشد و امید میدهد که به زندگی در این جسم ناتوان ادامه بدهم.
سپاسگزارم که این عطیه روح را به من بخشیدی
باشد که مسح روح پاک تو و مژده خبر خوش انجیل همه دنیا را فرا بگیرد که غنی از عشق تو بشوند
آمین ✝️

۱۳۹۶ اسفند ۱۲, شنبه

اعترافات آگوستین

http://www.bibotu.com/books/2011/Augustine2.pdf

این لینک کتاب است بصورت پی دی اف
شما عزیزان را دعوت میکنم  کتاب این فیلسوف بزرگ را  مطالعه کنید
آگوستین یک فیلسوف بزرگ  الهیات پس از ارسطو میباشد

۱۳۹۶ بهمن ۸, یکشنبه

مقایسه الهیات مسیحی و اسلامی-سری اول

دکتر ساسان توسلی





اعتراض و دادخواهی

در اثنای دادخواهی نباید مرتکب بی دادگری شویم
 نباید تشنگیِ آزادی را با نوشیدن از جام نفرت رفع کنیم.
 ما باید همواره مبارزهامان را بر فراز بلند بالهای نظم و وقار نگه داریم.

 مبادا شأن این اعتراض را با خشونت های فیزیکی فرو کاهیم.
 ما همواره برخوردهای فیزیکی را با ارتفاعات با شکوه قدرت روح مان پاسخ خواهیم داد .

مارتین لوتر کینگ



۱۳۹۶ دی ۲۳, شنبه

نوشته: جان استات

پرندگان و معلمان ما      نوشته: جان استات ( ترجمه عطیه فرد)  ( سایت کلمه)








چندی پیش جان استات معلم نامی کتاب‌مقدس بدرود حیات گفت که در شماره قبلی مجله کلمه به معرفی زندگی پربار او پرداختیم. جان استات یکی از تأثیرگذارترین خادمان دنیای مسیحی است که در زمان حیات خود بیش از ۵۰ کتاب به رشته تحریر درآورد که خوشبختانه چند کتابش نیز به زبان فارسی ترجمه شده است. در این بخش مربوط به شگفتی‌های خلقت به‌سراغ کتابی از این معلم بزرگ رفتیم که در مورد جهان پرندگان به نگارش در آورده است. استات علاقه خاصی به پرندگان داشت و در زمان حیات خود اوقات زیادی را به مطالعه در مورد انواع پرندگان و زندگی آنها صرف می‌کرد. او همچنین آلبومی زیبا از خود به جا گذاشته که حاوی تصاویری است که خود با دوربین شخصی‌اش از پرندگان تهیه نموده است. او تجربیات و دانش خود از دنیای پرندگان را با مفاهیم مسیحی تلفیق نموده و کتابی نوشته با عنوانِ «پرندگان، معلمینِ ما». فکر کردیم که جالب است قسمت‌هایی از این کتاب ارزشمند را به مرور در بخش مربوط به شگفتی‌های خلقت ترجمه و به چاپ برسانیم که مطمئناً دروس روحانی مفیدی به ما خواهد آموخت.

ایمان

اولین درسی که پرندگان به ما می آموزند ایمان است، اینکه در همه چیز به خدا توکل کنیم و اعتماد داشته باشیم که او هر آنچه را که بدان نیاز داریم برای‌مان مهیا می‌سازد. عیسای مسیح فرمود که نباید برای زنده ماندن‌مان نگران خوراک و نوشیدنی باشیم. «پرندگان آسمان را بنگرید که نه می‌کارند و نه می‌دروند و نه در انبار ذخیره می‌کنند و پدر آسمانی شما به آنها روزی می‌دهد. آیا شما بس باارزش‌تر از آنها نیستید؟ ....ای سست ایمانان...» (متی ۶:‏۲۶و ۳۰).
شاید این افسانه مصاحبه بین یک پرنده به نام سینه‌سرخ و گنجشک را شنیده باشید:‏
سینه‌سرخ به گنجشک گفت:‏ چرا انسان‌ها اینقدر نگرانند و در تعجیل؟
گنجشک در پاسخ گفت:‏ ای دوست به گمانم اینان مانند من و تو پدری آسمانی ندارند که از آنها نگهداری کند!
این مصاحبه اگر چه برداشت جالب و دلپذیری از تعلیم عیسای مسیح ارائه می‌دهد ولی بیان دقیقی از آن نیست، چرا که مسیح نگفت که پرندگان پدر آسمانی دارند، بلکه گفت که اگر خالق از مخلوقاتش چنین مراقبت می‌کند، چقدر بیشتر پدر آسمانی ما مواظب فرزندانش خواهد بود. ما نباید از این تعلیم عیسای مسیح دربارۀ پرندگان برداشت اشتباه کنیم. در کل سه سوءتفاهم در این رابطه وجود دارد:‏
اول اینکه عیسی دوراندیشی و برنامه‌ریزی را نهی نمی‌کند. ترجمه رایج کینگ جیمز که می‌گوید از بهر فردای خود اندیشه مکن بسیار غلط‌انداز است. عیسی در واقع گفت که نگران نباش و یا اینکه افکارت مضطرب نباشد، چرا که ما باید راجع به فردا فکر کنیم. خود کتاب‌مقدس به ما می‌گوید که این کار را بکنیم. دلیل اینکه ما باید از رفتار مورچه‌ها تقلید کنیم این است که آنها در تابستان غذای خود را ذخیره می‌کنند (امثال۶:‏۶-‏‏‏‏۸). در حقیقت بعضی از پرندگان نیز همین کار را انجام می‌دهند. نوعی از دارکوب‌ها در کالیفرنیا در ذخیره کردن مازو (میوه تیره درختان بلوط) مهارت دارند و پرنده شرایک (Shrikes) آذوقه‌اش را با جمع کردن حشرات روی خارها انبار می‌کند.


تعلیم پولس به تیموتائوس با این مسئله ارتباط نزدیکی دارد:‏ «اگر کسی در پی تأمین معاش خویشان و بخصوص خانوادۀ خود نباشد، منکر ایمان است و پست‌تر از بی‌ایمان» (اول تیموتائوس ۵:‏۸). این آموزه حکمی است مطابق کتاب‌مقدس برای گرفتن بیمه عمر و یا برای پس انداز کردن برای آینده. ایمان به خدا متناقض با تدارک دیدنِ معقولانه برای آینده نیست.
دوم اینکه منظور عیسی این نبود که فرزندان خدا از هر خطری مصون هستند. گفتۀ او عین حقیقت است که حتی یک گنجشک نیز بدون خواست پدرِ ما به زمین نمی‌افتد (متی ۱۰:‏۲۹). ولی همانطور که عیسی به‌خوبی آگاه بود گنجشکان به زمین می‌افتند. برای مثال وقتی که جوجه‌ای از لانه‌اش بیرون می‌افتد و زمانی که هواپیماها سقوط می‌کنند. آنچه عیسی گفت این نبود که قانون جاذبه برای مدت کوتاهی به نفع ما متوقف می‌شود بلکه بدان معنی است که هیچ چیزی نمی‌تواند بدون آگاهی و اجازه پدر آسمانی‌مان به ما آسیب برساند.
سوم اینکه منظور عیسی این هم نبود که فرزندان خدا می‌توانند منفعل بوده و هیچ کاری نکنند و همه چیز را به خدا بسپارند تا آنها را انجام دهد. حتی بخشش و حیات جاویدان نیز که بدون تلاش ما به‌صورت کاملاً رایگان به ما بخشیده می‌شوند، بایستی توسط ما با روحیه‌ای قدرشناسانه دریافت شوند. پر واضح است که در هر عرصۀ دیگری از زندگی نیز همانطور که پرندگان به ما می‌آموزند، ما نیز بایستی با خدا همکاری کنیم.
خدا چطور به پرندگان غذا می‌دهد؟ پاسخ این است که او اصلاً این کار را انجام نمی‌دهد و یا حداقل به‌طور مستقیم این کار را نمی‌کند. ما نباید تصور کنیم که خدا همانطور که ما به حیوانات اهلی‌مان غذا می‌دهیم، پرندگان را تغذیه می‌کند. مثلاً با گذاشتن غذا در یک ظرف و یا در دستش. نه، عیسی با ذکاوت و دقت طبیعت را مشاهده می‌کرد. او می‌دانست که پرندگان خودشان خود را تغذیه می‌کنند. برخی از آنها حشره می‌خورند، برخی دیگر میوه، دانه و یا بذر می‌خورند. بعضی از پرندگان گوشت می‌خورند، بعضی دیگر ماهی و برخی لاشخور می‌خورند در حالی که بعضی از آنها از شکار تغذیه می‌کنند. برخی از آنها شهد گل‌ها را می‌نوشند، برخی کرم‌ها و یا حتی حلزون‌هایی را که برای‌شان خوش طمع است پیدا می‌کنند. پس منظور عیسی چه بود؟
منظور او این بود که خدا به پرندگان به صورت غیر مستقیم خوراک می‌دهد. او وسیله پیدا کردن غذا و تغذیه کردن را برای آنها فراهم می‌کند تا خودشان را تغذیه کنند. ولی آنها باید خود به دنبال غذا بروند. همانطور که سراینده مزمور به خدا می‌گوید:‏ «چشم امید اینان جملگی بر توست، تا خوراک ایشان را در وقتش برسانی. چون این را به آنها می‌بخشی، آن را گرد می‌آورند...» (مزمور۱۰۴:‏۲۷ و ۲۸). در یک متن مشابه در انجیل لوقا عیسی به‌طور کلی راجع به پرندگان صحبت نمی‌کند، بلکه به‌طور خاص می‌گوید «کلاغ‌ها را بنگرید» (لوقا ۱۲:‏۲۴). کلاغ در متون عهدعتیق نقش والایی دارد. کلاغ اولین جانوری بود که از کشتی نوح به بیرون فرستاده شد (پیدایش ۸:‏۶ و ۷). همچنین خدا از کلاغ‌ها برای غذا دادن به ایلیا استفاده کرد (اول پادشاهان ۱۷:‏۱-‏‏‏-‏‏۶). علاوه بر این در دو جا به‌طور خاص گفته شده که خدا برای کلاغ‌ها خوراک مهیا می‌کند (ایوب ۳۸:‏۴۱ و امثال ۱۴۷:‏۹) -‏‏‏‏‏‏‏ که در واقع او این کار را با در دسترس گذاشتن غذا برای ایشان انجام می‌دهد، چرا که خوراک کلاغ‌ها بسیار متنوع است. ولی کلاغ‌ها بایستی خودشان این غذا را بدست آورند.
پس ایمان به خدا با همکاری با خدا ناسازگار نیست. ما قبول داریم که غذای‌مان در نهایت از جانب خدا مهیا می‌شود و به‌درستی از او به‌خاطر نان روزانه‌مان قدردانی و سپاس‌گزاری می‌کنیم. ولی ما کماکان به کشاورزان، ماهیگیران، عمده‌فروشان و خرده‌فروشان وابسته هستیم. به همین صورت وقتی بیمار می‌شویم دعا می‌کنیم، ولی به پزشک نیز مراجعه می‌کنیم و از او کمک می‌خواهیم و هر درمانی را که برای‌مان تجویز کند قبول می‌کنیم.


هادسون تایلور، میسیونر بزرگی که در اواسط قرن نوزدهم در سرزمین چین خدمت می‌کرد، مرد شناخته شده دعا نیز بود. او این حقیقت را در سفر نخستین خود به چین در سال ۱۸۵۳ آموخت. او به مادر خود قول داده بود که در هر طوفانی کمربند نجات غریق بپوشد. ولی وقتی که کشتی او اسیر طوفان شدیدی در دریای ایرلند شد و کاپیتان این کشتی به مسافران گفت که کمربندهای نجات غریق خود را بپوشند، هادسون تایلور در ابتدا فکر کرد که انجام این کار نتیجه کم ایمانی است. آیا او نمی‌توانست به خدا اعتماد کند؟ ولی وقتی که به این مسأله بیشتر فکر کرد متوجه شد که داشتن ایمان در تضاد با استفاده از ابزار پیرامون‌مان نیست. او بعدها نوشت که «استفاده از ابزار نباید از ایمان ما به خدا بکاهد و ایمان ما به خدا نباید مانع از استفاده از ابزاری شود که خدا برای انجام اراده خود در اختیار ما گذاشته است.»
پس این اولین درسی است که پرندگان به ما می‌آموزند:‏ ایمان و عمل با هم کار می‌کنند. البته نه در نجات که تنها از طریق ایمان به دست می‌آید، بلکه در هر چیز دیگری باید هم به خدا اعتماد کنیم و هم قدم مناسب را برداریم.





۱۳۹۶ دی ۱۷, یکشنبه

انجیل

درست همانطور که پیش از تولد طبیعی انسان،
درد زایمان و تلاشی سخت امری حتمی است،
 پیش از رسیدن به رویای ابدیت نیز، جنگی موقتی و زودگذر در جریان خواهد بود.


حرکت

در چرخه ی طبیعت نه پیروزی هست و نه شکست،
 فقط حرکت هست.
زمستان میکوشد استیلا یابد،
اما سرانجام ناچار ظفرمندی بهار را می پذیرد که با خود گل و شادی می آورد.
تابستان روزهای گرمش را ابدی میخواهد، چرا که گرما را برای زمین نیک می داند.
اما سرانجام ورود پاییز را میپذیرد. چرا که زمین به استراحت نیاز دارد.


حیات

خدا حیاتی به ما نمی بخشد که در آن پیوسته پیروز باشیم؛ بلکه هم چنان که در مسیر پیروزی پیش میرویم؛ به ما حیات می بخشد

اوسوالد چمبرز  oswald chambers

همچون عیسا رفتار کن



"آن که میگوید در او میماند، باید همانگونه رفتار کند که عیسا رفتار میکرد.")اول یوحنا ۶:۲)

اگر قصد ما این است که همچون عیسا رفتار کنیم، باید از خود بپرسیم: "او چگونه رفتار میکرد؟"
نخست، او در دینداری و پاکی شگرفی رفتار میکرد. شهوات این دنیا بر او حکم نمیراندند. او بر خواستههای ناپاک حکم میراند. پولس رسول در همین راستا ما را نسبت به شیوهی خدمت شایسته و پسندیدهی خدا آگاه میسازد:

 "پس ای عزیزان، حال که این وعده ِ ها از آن ما است، بیایید خود را از هر ِ ناپاکی جسم و روح بزداییم و با ترس از خدا، تقدس را بهکمال رسانیم.«
دوم قرنتیان ۷ :۱
آیا متوجهی عبارت »خود را از هر ناپاکی بزداییم« شدید؟
 جالب است که او نمیگوید: »خدا شما را از هر ناپاکی، پاک میسازد«. بگذارید موضوع را روشن سازم. خون عیسا ما را از هر گناهی پاک ساخته؛ این همان رستگاری است.
 اما پولس رسول در اینجا از تقدس صحبت میکند نه رستگاری؛ به عبارتی دیگر، زندگی کردن به دور از هر آن چیزی که قبال آزادانه انجام می گیرد

آکنده میشود خلاء وجودم با حقیقتی شیرین

⭐️آکنده میشود خلاء وجودم با حقیقتی شیرین ⭐️

-چرا بی دلیل عادتهایِ ما بایدهایِ ما میشود!! و شاید هم با دلیل !
- خوب یکی از دلایل آن نگاه و الگو برداری از بزرگترهاست!!
-بیشتر از گوشزدها و هشدارهایِ بی چون و چرا !
-تربیت غلط و بدون دانش!
-فرهنگها و آداب و رسوم هایِ غلط!
- فضایِ محیط بسته و محدودیت زندگی!
- تنبلی در پژوهش و تحقیق در واقعیت (( راحت طلبی ))!!
اینقدر دلیل ها گسترده ای  برای عادتها و بایدهایِ ما هست که اینجا گنجایش نوشتن نیست چرا که هر کدام از ما از بدو ورودمان به این دنیا مانند اثر انگشتمان متفاوت هستیم . اما در کل همه ما هر روز طلوع  و غروبی
داریم .
-چرا به دنبال چیزهایِ پیچیده هستیم!!
-چرا باید به دروغها باور کنیم و یا به خودمان تلقین کنیم!!

************
همکلاسیِ من خانمی است که با من هم صحبت میشود در موضوعات مختلف ، ناگهان روزی از من سوالی کرد
- پرسید: کتی تو در سوئد چطور احساس خلاء نمی کنی؟!
تمام وجودم برایش گوش شد و به او اجازه دادم که درد و دل کند و او همش تکرار میکرد (من با وجود خدا مشکل دارم  اما جاییکه کم میارم  به عادت قدیم و ‌‌رسوم اسلامی با دوستان به دروغ مسجد میرم  )
به دوستانم اصلاً نمیتونم از خلا ء وجودم بگم 👉
اسم این خانم رو میزارم سیاره
از آنجاییکه این دختر سیاره است و بیشتر اوقات در مورد مسائل زندگیش با  من مشورت می کنه و همیشه هم سوالهایٍ سختی میکنه که مستلزم بحثهای زیادی میشه🌞 به هر حال!
سیاره،  یک ساعت  در مورد خلاء وجودش با من صحبت کرد  او می دونست که من مسیحی هستم و مرکز صحبتهای من به مسیح کشیده میشود
من از کاملیت وجود مسیح که ما را در بر میگیرد براش توضیح دادم  یعنی کاملیت حضور مسیح در برابر نواقص و کمبود ها و نیازهای در آرامش و تسلی در خلاء وجود
این عادتها و الگو برداریِ غلط که از بچگی ما را آموزش و پرورش دادند با هیچ چیز تغییر نمی کند مگر پادزهرش
👈من از خودم و خلاء وجودم برایش تعریف کردم خیلی کوتاه که در بالا تیتر بندی کردم وقتی از عادتها و باورهای غلطِ خودم برایش تعریف کردم  ، او به فکر فرو رفت
و از او دعوت کردم که کتاب مقدس انجیل رو بخونه و ازش خواستم با خودش رو راست باشه و در تنهایی و در خلوت از خدا با نام عیسا مسیح بطلبد که “چنانچه او حقیقت است خودش را به تو نشان دهد”  و در راه راست تو را هدایت کند .

من برای سیاره توضیح دادم: که با شروع خواندن کتاب مقدس و پیش زمینه ای که از اسلام داشتم
هزاران نه بلکه میلیونها سوال برام پیش میامد ولی هر چه بیشتر میخوندم درونم غنی از حقایقی وصف ناپذیر میشد بطوریکه صدایِ آشنایی  به روح و جانم گرما و جان میبخشید ، و این صدای انجیل به رگهای وجودم جان میداد.
بطوریکه به اصل ریشه یِ خشکیدم پی بردم  و به لذت گوارای چشیدنِ آب حیات دست پیدا کردم .
آری انسان بدنبال آرامشی است که قدرتش فراتر از دست یافتنی ها باشد بله انسان بدنبال قدرتی فراتر است
و برای یافتنش خودش را می کشاند
بله هوا در کتاب مقدس بدنبالِ دست یافتن قدرت خدا بود👉

پیدایش  فصل  ۳    (ترجمه قدیم) 
  گناه آدم و حوا   
  ۱ و مار از همة حیوانات صحرا که خداوند خدا ساخته بود، هُشیارتر بود. و به زن گفت: «آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همة درختان باغ نخورید؟»   ۲ زن به مار گفت: «از میوة درختان باغ می‌خوریم،    ۳ لکن از میوة درختی که در وسط باغ است، خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید، مبادا بمیرید.»   ۴ مار به زن گفت: «هر آینه نخواهید مرد،    ۵ بلکه خدا می‌داند در روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود.»   ۶ و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و بنظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس از میوه‌اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد.

من  با جدیت کتاب مقدس را مطالعه کردم و هر زمان سوالی پیش میامد در حین خواندن کتاب مقدس جوابمو میگرفتم
و با این حقایق زنده خلاء درونم پُر میشد  مثل انسانی تشنه که با آب رفع تشنگی میکنه .
هر چند که این مثالهای معمولی قابل قیاس نیست
چون خلاء درون معنویت است
خلاء بدین معنی است که
چیزی خالی و دست نخورده در درون انسان مخفی شده که گاهی قد اعلم می کند و مظلوم وار از ورای تو در خواست کمک می کند یعنی **حقیقت وجود درونِ هر آدمی** که انسان می خواهد با مادیات و گذراندن  و یا هر چیزی که ما را راضی و وادار می کند که به آن دست درازی کنیم به هر قیمتی خوش گذرانی و یا با باورهای دروغین . اما پس چرا👇

اما چرا این خلاء  دوباره قد اعلم میکند  که سراسیمه میریم و دوباره تکراره مکررات دروغین
و از آنجایکه دسترسی به آن آسانتر است تکرار  میکنیم اما به این فکر نمی کنیم که اگر این باورها و عقاید رفتارها و .........وووو......من را راضی میکند پس چرا این خلاء هنوز وجود داره!؟
اما دریغ از اینکه بفهمیم آن خلاء حقیقی فقط با حقایق زنده در جان و روح ما رفع میشود
👈برای تسکین این خلاء چرا از سرچشمه ی روح و جان حقیقت مطالبه نکنیم؟!
 انجیل کلام زنده و حقیقتی شیرین و آب حیات که قطره ی خلاء وجودت را مملو و لبریز از زندگی ابدی میکند بطوریکه هیچوقت تشنه نخواهی شد🙏

۱۴ لیکن کسی که از آبی که من به او می‌دهم بنوشد، ابداً تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او می‌دهم در او چشمه آبی گردد که تا حیات جاودانی می‌جوشد.» 
۱۵ زن بدو گفت: «ای آقا آن آب را به من بده تا دیگر تشنه نگردم و به اینجا بجهت آب کشیدن نیایم.» 
۳۵ عیسی بدیشان گفت: «من نان حیات هستم. کسی که نزد من آید، هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آرد، هرگز تشنهنگردد. 
۳۷ و در روز آخر که روز بزرگ عید بود، عیسی ایستاده، ندا کرد و گفت: «هر که تشنه باشد نزد من آید و بنوشد. 
/////////////////////
مسیح مکاشفه ی درون ماست و اوست که میخواهد چشمان ما باز شود وقلب ما را نرم میکند به پذیرایی از درون حقیقیِ خودمان.
مسیح کلامش در کتاب مقدس ⭐️انجیل⭐️مملو از حقیقتی است که تو را اول با خویشتن آشنا میسازد و  تاریکیهای وجودت ذره ذره پاک میشود و تبدیل به کریستالهای شفاف میشود
مسیح در کتاب مقدس خود را آب حیات و نجات دهنده معرفی میکند
و تو در زمانی که با خویشتن آشنا میشوی اول با خودت آشتی می کنی و تو حقیقی میشوی و با حقیقت انیس میشوی و در درون حقیقت میروی و چون حقیقت واضح و آشکار است دیگر تو پنهان نمیشوی تاریکی و دروغ را دوست نداری
چون در بدن حقیقت جان میگیری و رشد میکنی و دیگر تشنه نخواهی شد همچنان که مسیح در کتاب مقدس میگوید من به هر کس آب حیات دهم دیگر تشنه نخواهد شد
و اینگونه است که هر آنچه مسیح میگوید تو تواماً با گفته های مسیح ملموس و آشکار تغییر میکنی و شکل میگیری

و این در درون غوغا می کند و تو دیگر نمیتوانی بر حقیقت پشت پا بزنی چون تو در درون حقیقتی ناگسستنی هستی🙏

اینجاست که میخواهی فریاد بزنی
ای مردم بیایید حقیقت اینجاست
نجات اینجاست بیایید از این آب حیات بنوشید و این سفره آب حیات عظیم است و تمام نشدنی🙏
و این دریافت چنان ملموس است که دوست داری به عزیزانت و اطرافیانت هدیه دهی چون به رایگان دریافت کرده ای.
من بارها خودم را سرزنش کردم که چرا سالها در اسلام دروغین عمرم را به بطالت گذراندم  اما الان که به حقیقت وجود عیسا مسیح ایمان آوردم هر نفس خداوند را شکر گزارم 🙏
مسیح در مسیر پیروزی ما را یاری می کند و این مسیر پایانی ندارد و نشان میدهد که قدرتش بی انتهاست  و درک این قدرت بی انتها را به ما  میدهد و چه  لذت شیرینی  است که همراه با قدرت بی انتها در حال مشارکت و زندگی هستیم و این لحظات ستودنی است و انسان به دنبال این
 دست نیافتنی هاست که فقط در الهیات  و عمق رابطه با خداوند عیسی مسیح میسر است 🙏

اسلام این است “ حق گرفتنی است”  و به دنبال این حق گرفتنهاست که تو را درگیر دشمنی و کینه و نفرت می کند و در آخر به خونریزی  می انجامد


اسلام سمّ است و مسیح پادزهرش
اسلام نفرت میاره  و اما مسیح عشق و محبت و آزادگی
اسلام کینه و انتقام میاره اما مسیح صلح و آشتی
 چنانچه از محمد و قرآن پیروی کنی باید دنبال جنگ و خونریزی باشی که باید اسلام حاکم باشد
چناچه از مسیح پیروی کنی مردم را دعوت به خلقتی جدید به تعبیری تولدی تازه و نو در روح  و راستی می گشاید که شروعی عظیم و حقیقتی شیرین ؛ نه ضرب المثلی که حقیقت تلخ است
وه که این خلقت جدید در انسان و بازآفرینی روح و جان  فقط و فقط به دست خالق انسان انجام میشود او که زنده
می کند و میمیراند
او که جان میدهد و جان می گیرد
پس در اینجا نکته ای عمیق نهفته است آن خلاء وجود به دست کسی پُر میشود که قادر است خلاء وجود تو را بیافریند
آیا مایل هستی با خالق خودت آشتی کنی ؟! و خلقتی جدید را بدست کسی بسپاری که قادر است.
این شخص کسی هست که ادعا کرد و انجام داد و او نامش مسیح است.
بارها شنیده ای  نامش آشناست اما  یکبار در خلوتت او را پذیرا باش و از او در خواست کن و در قلبت را به روی مسیح باز کن
حقیقتی شیرین اینجاست هر شخصی بعد از دریافت آن هدیه الهی 👈فیض👉 👈تولد جدید👉 چنان غنی میشود که در تصورش هم نمیگنجید
و هر آنچه که در رابطه با کلام خداوند عمیقتر میشود عطایای الهی بیشتری میگیرد که فراتر از جان و روح محدود آدمی است.
این را فقط هر کس که خود به تنهایی در رابطه با خدا بدست میاورد .درک میکند و درونش مملو از فهم و درک میشود.
خواست و اراده خداوند است که تو پذیرا باشی چون تو با خود روراست بودی و در صداقت خدا را طلبیدی .

دعا و آرزویم برای آزادگی انسانها *مسح مسیح بر جان و روحشان *

در رابطه با دریافت و الهام از کتاب مقدس&

نویسنده کتایون