Translate

۱۳۹۵ مهر ۲, جمعه

مسیح خداوند حقیقت: شرارت ذاتی

مسیح خداوند حقیقت: شرارت ذاتی: " تا زمانیکه سعی می کنیم در درون خود قلمرویی را حفظ کنیم که متعلق به خودمان باشد و نه به خدا در واقع سعی می کنیم که قلمرویی را به م...

۱۳۹۵ شهریور ۲۴, چهارشنبه

۱۳۹۵ شهریور ۲۰, شنبه

سی اس لوئیس




امروزه ما از نیکویی خدا صرفا رافت او را مد نظر داریم و در این خصوص ممکن است حق با ما باشد. اینجا مقصود اغلب ما از محبت ، مهربان بودن است، یعنی صفتی که باعث می شود غیر از خوشی خود ، خواهان خوشی دیگران نیز باشیم. در اینجا نوع خوشی مهم نیست ، خوش بودن مهم است. 
آنچه ما را واقعا راضی می کند خدایی است که در قبال هر کاری که ما هوس انجامش را کردیم ، بگوید: تا آنجا که بندگان من خوشحال می شوند، چه اهمیتی دارد که چنین بشود؟
در واقع ما بیش از آنکه خواهان یک پدر آسمانی باشیم ، مایلیم پدبزرگی آسمانی داشته باشیم. موجود پیر و مهربانی که به قول معروف < دوست دارد ببیند که جوانان از زندگی لذت می برند > و هدف و نقشه اش برای جهان این است که در پایان روز ، همه بگویند: چه روز خوبی داشتیم .

من می پذیرم شمار کسانی که خداشناسی خود را دقیقا چنین فرموله می کنند، زیاد نیست. ولی تصوری شبیه این در گوشه های ذهن بسیاری از مردم نهفته است. من ادعا نمی کنم که مستثناء هستم . منهم خیلی مایل بودم در جهانی زندگی کنم که بر این اساس اداره می شد. ولی چون برایم کاملا روشن است که در چنین جهانی زندگی نمی کنم و چون دلایلی دارم که مرا به این اعتقاد رهنمون شده که خدا محبت است ، پس نتیجه می گیرم که برداشت من از محبت باید اصلاح شود.

من به واقع حتی از شعرا نیز باید اموخته باشم که محبت از مهربانی صرف بس مستحکم تر و والاتر است، تا جایی که حتی عشق میان زوجین نیز به قول دانته < خداوندی مهیب است.>
در محبت ، مهربانی مستتر است ، اما محبت و مهربانی هم ارز نیستند و وقتی مهربانی ( به مفهوم ذکر شده ) از سایر اجزا و عناصر محبت جدا شود، به نوعی لاقیدی اساسی نسبت به مورد مهربانی ، و ختی چیزی شبیه تحقیر آن منجر می شود. مهربانی خیلی زود به از دست دادن آنچه مورد مهربانی است تن در می دهد.
همه ما اشخاصی را دیده ایم که مهربانی آنها نسبت به حیوانات دائما وادارشان می کند که حیوانات را بکشند تا مانع رنج کشیدن آنها شوند. برای مهربانی ، از این نوع ، مهم نیست مورد مهربانی خوب یا بد باشد، بلکه فقط در فکر آن است که او را از تحمل درد و رنج برهاند.

ولی چنانکه کتاب مقدس خاطر نشان می سازد ، تنها حرامزادگانند که تادیب نمی شوند . فرزندان حقیقی که باید سنت های خانوادگی را حفظ کنند ، تادیب می شوند. ( عبرانیان ۸: ۱۲)

ما تنها برای کسانی که اصلا در فکر آنها نیستیم ، خواهان خوشی به هر شکل ممکنیم . ولی در مورد دوستان و محبوبان و فرزندان خود ترجیح می دهیم به جای اینکه به وسایل و طرق نادرست خوش باشند، درد و رنج را تحمل کنند. اگر خدا محبت است ، پس بنا به تعریف ، چیزی برتر و والاتر از مهربانی صرف است . از رفتارهای خدا با ما چنین بر می آید که گرچه او بسیاری اوقات ما را توبیخ و محکوم کرده است ، ولی هرگز به ما به دیده حقارت ننگریسته .
او بهای تاب ربای محبت رایگان خود نسبت به ما را ، به عمیق ترین ، غم انگیز ترین و سخت ترین شکل پرداخته است.


http://shop.kalameh.com/more-new-releases.html









۱۳۹۵ شهریور ۱۲, جمعه

سرچشمه کلام

"عیسا به او گفت: من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچ کس جز به واسطه من، نزد پدر نمی آید." (یوحنا ۱۴ :6)

Bildresultat för ‫کتاب مقدس انجیل‬‎


"خداوند می فرماید: افکار من افکار شما نیست، و نه راههای من، راههای شما.
زیرا چنان که آسمان از زمین بلندتر است، راههای من نیز از راههای شما و افکار من از افکار شما بلندتر است.
 چنان که باران و برف از آسمان میبارد، و دیگر بدانجا بازنمیگردد، بلکه زمین را سیراب کرده، آن را باور و برومند میسازد، و برزگر را بذر و خورنده را نان میبخشد،
همچنان خواهد بود کلام من که از دهانم صادر میشود.
بی ثمر نزد من بازنخواهد گشت، بلکه آنچه را خواستم به جا خواهد آورد، و در آنچه آن را به انجامش فرستادم، کامران خواهد شد." (اشعیا 55 :8-11 )
ذهن ما در حین خواندن کلام او تازه میشود. در همان حینی که ذهن ما تازه میشود، افکار ما نیز تغییر میکند.
این تغییرات در الگوهای فکری ما، موجب تغییر در نحوه بیان، ارتباط با خودمان، جهانمان و دیگران میشود.
این تحول در زبان ما موجب تغییر در اعمالمان شده و ما را به اهداف آسمان برای زمین متصل می ِ سازد.
 کلمات ما به تدریج تبدیل به پژواک اراده و خواست پدر آسمانیمان میگردد،
و بدین ترتیب تاکستان ،شروع به شکوفا شدن میکند.
 کلام زنده خدا، سرچشمه تمام قدرت و حقایق دگرگون کننده است.
 باید بدانیم که راستی، یک فرضیه نیست که بدان شک کنیم، بلکه کلمه یا کلام است که جسم پوشید؛ یعنی عیسا!

"عیسا به او گفت: من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچ کس جز به واسطه من، نزد پدر نمی آید." (یوحنا ۱۴ :6)

تفاوت بسیار زیادی میان " ِ گفتن راستی" و " ِ بودن راستی" وجود دارد! ما باید نمونه و الگوی او را دنبال کرده و راستی را زندگی نماییم.
 او راستی و حقیقتی بدون تاریخ انقضاست، زیرا او تا به ابد زنده است!
 او به عنوان حقیقت ابدی، در لحظه شما را پیش میبرد و گفته های ما، تنها در نور و پویایی کلام اوست که شما را تغییر میدهند. عبارت من، یعنی "گذشته شما، آینده شما نیست"، همانند دری است که نصفه و نیمه باز است، اما کلام او، دروازهای است که کامل گشوده است.
حقیقت و راستی خداوند، قدرت دارد شما را متمایز ساخته و در نور خود بپوشاند.
چقدر شگفتانگیز است که پدر ما نه تنها به ما زبانی بخشید، بلکه عیسای مسیح را نیز بخشید تا همچون الگویی به ما نشان دهد چگونه زندگی کنیم و چه بگوییم. "پاسخ عیسا چنین بود:

***آمین، آمین، به شما میگویم که پسر از خود کاری نمیتواند کرد مگر کارهایی که میبیند پدرش انجام میدهد؛ زیرا هرچه پدر میکند، پسر نیز میکند." (یوحنا 5 :۱۹)***

کلام خدا نه تنها زنده است، بلکه این کلام، اراده او نیز میباشد.
من این را از کجا میگویم؟ زیرا عیسا اراده پدر را نشان داد و کلمه خدا در جسم انسانی گشت.
درنتیجه، وقتی عیسا به این جهان آمد، گفت: "به قربانی و هدیه رغبت نداشتی، اما بدنی برای من مهیا ساختی؛ از قربانیهای تمامسوز و قربانیهای گناه خشنود نبودی.
آنگاه گفتم: اینک من میآیم، تا اراده تو را ای خدا به جای آورم؛ در طومار کتاب تورات درباره ام نوشته شده است."
 (عبرانیان ۱۰ :5-7)


برای دانلود کتاب مقدس آدرس زیر را کلیک کنید

https://www.bible.com/en-GB/bible/118/jhn.1.nmv