من گاهی در شگفت می مانم که آیا می توان همه لذتها را جایگزین شادی کرد
*سی.اس.لوئیس*
بخشی ازهر بدبختی؛اگر بتوان چنین گفت؛سایه یا بازتاب آن بدبختی است؛این واقعیت که شما رنج نمی کشید بلکه باید درکنار آن ؛درباره مطلبی رنجتان میدهد نیز بیندیشید.
من نه تنها هر روز پایان ناپذیر خود را در اندوه سپری می کنم؛
بلکه هر روز را در اندیشه هرروز در اندوه زیستن می گذرانم.
(( در آسمان؛شادی کار جدی است )) *از نامه های خطاب به مالکوم*
خود طبیعت شادی تمایزی را که ما میان داشتن و خواستن قایل می شویم ؛
بی معنا می سازد *از شگفتی های شادی*
من فکر می کنم ما از تمجید آنچه که موجبات لذت ما را فراهم می نماید؛
شاد می شویم چون تمجید صرفاً بیان لذت نیست؛ بلکه مکمل آن است؛
آن را به کمال مطلوب می رساند. *از تأملاتی در باب مزامیر*
وقتی ما در وضعیتی قرار داریم که او می تواند ما را بدونِ هیچ مانعی دوست بدارد؛ به راستی ما شادمان و خوشبخت خواهیم بود.
* از مسئله درد *
خدا در شادی های ما در گوشمان نجوا می کند، و وجدانمان را طرف خطاب قرار می دهد، اما در دردهایمان فریاد می زند: این بلندگوی وی برای بیدار کردن دنیای ناشنوا است .
* از مادامی که آبرو داریم*
*سی.اس.لوئیس*
بخشی ازهر بدبختی؛اگر بتوان چنین گفت؛سایه یا بازتاب آن بدبختی است؛این واقعیت که شما رنج نمی کشید بلکه باید درکنار آن ؛درباره مطلبی رنجتان میدهد نیز بیندیشید.
من نه تنها هر روز پایان ناپذیر خود را در اندوه سپری می کنم؛
بلکه هر روز را در اندیشه هرروز در اندوه زیستن می گذرانم.
(( در آسمان؛شادی کار جدی است )) *از نامه های خطاب به مالکوم*
خود طبیعت شادی تمایزی را که ما میان داشتن و خواستن قایل می شویم ؛
بی معنا می سازد *از شگفتی های شادی*
من فکر می کنم ما از تمجید آنچه که موجبات لذت ما را فراهم می نماید؛
شاد می شویم چون تمجید صرفاً بیان لذت نیست؛ بلکه مکمل آن است؛
آن را به کمال مطلوب می رساند. *از تأملاتی در باب مزامیر*
وقتی ما در وضعیتی قرار داریم که او می تواند ما را بدونِ هیچ مانعی دوست بدارد؛ به راستی ما شادمان و خوشبخت خواهیم بود.
* از مسئله درد *
خدا در شادی های ما در گوشمان نجوا می کند، و وجدانمان را طرف خطاب قرار می دهد، اما در دردهایمان فریاد می زند: این بلندگوی وی برای بیدار کردن دنیای ناشنوا است .
* از مادامی که آبرو داریم*
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر