Translate

۱۳۹۴ فروردین ۱۶, یکشنبه

نیایشی تثلیثی خواهر الیزابت



آه ای خدای من، سه گانه ای که می ستایم! یاری ام  ده که به تمامی خود را برای بنا کردنم در تو فراموش کنم؛ ساکن و آرام، گویی که روانم همواره در بی کران باشد. که هیچ نه بتواند آرامش مرا برهم زند و نه از تو بیرون کشدم، بلکه هر آن در ژرفنای راز خود دورتر بری مرا؛  آه ای از برایم ماندگار!

آرام کن روان مرا. از آن آسمانی برای خود، منزلگاهی که دوست می داری و جایی برای استراحتت بساز؛ که در آن هرگز تو را تنها نگذارم، بلکه به تمامی آنجا باشم، بیدار از برای ایمانم، شعله ور و تسلیم به آفرینندگی تو.

آه ای مسیح محبوبم، ای مصلوب از عشق، خواهان همسری قلب توام، خواهان در برگرفتن تو از شُکوهم. خواهان آنم که تا حد فنای خویش... دوست بدارم ترا!

اما خود را ناتوان می بینم و می خواهم که مرا با خویشتن ات بپوشانی؛ جان مرا با جنبش روان خود یکسان کنی؛ در خود غرق کنی و چیره شوی بر من، تا که زندگی ام تنها پرتوی باشد از حیات تو. نزد من بیا، چون دلباخته، درمان دهنده و چون رهاننده.

آه ای کلمۀ ابدی، سخن پروردگارم! می خواهم که عمر خویش در نیوشیدنت سپری کنم. می خواهم از خود درس پذیری بسازم تا همه چیز از تو بیاموزم. از آن پس در طی همه شب ها، تمام تهی ها و هر آنچه ناتوانی هاست همواره به تو خیره باشم و زیر روشنایی گسترده ات بیتوته کنم. آه ای ستارۀ محبوبم مسحور کن مرا تا دیگر از پرتوی تو برون نشوم.

آه ای آتش سوزان، روح عشق! روی بده بر من؛ تا که این عشق روان مرا مظهری باشد از کلام، که من از برای آن بشریتی باشم بیش، که در آن وی همۀ راز خویش را نو می کند.  

و تو ای پدر، بر این آفریدۀ کوچک خود نظرکن. او را به سایۀ خود بپوشان و در او جز آن محبوب را که تمام لطف خود در وی نهادی مبین.

آه ای تو « هرسه » ، ای تمامی، ای خوشبختی و تنهایی بی پایانم، ای بی کرانگی، همانجا که در آن گمم؛ خود را همچو صیدی به تو می سپارم. خود در من پنهان کن تا خویش در تو پنهان کنم در انتظار سیر و سلوک واحه های بزرگی ات، در نور تو.

نیایش خواهر الیزابت، وفات در 26 سالگی، 9 نوامبر 1906
، شهر دیژُن فرانسهCarmel دیر کارمل

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر