Translate

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱, دوشنبه

پادشاه مصلوب

 


وقتی کاهن اعظم از او پرسید,"آیا تو مسیح موعود هستی,پسر برکات"عیسی گفت,"هستم." با پاسخی که او داد,عیسی می گوید:"من در جلال کامل خداوند به زمین خواهم آمد و در تمام جهان داوری خواهم کرد." بیانیه ای حیرت انگیز است. این ادعای خدایی است.

با وجود اینکه عیسی همه چیز میتوانست بگوید—و بسیاری از متون,مطالب,تصاویر,مثل ها,و نوشته ها در کتاب مقدس عبری(عهد عتیق) که او میتوانست استفاده کند تا بگوید که او کیست—او مخصوصا می گوید که او داوری خواهد نمود. به وسیله ی متن انتخابی اش,عیسی عمدا ما را وادار به دیدن این امر مهم می کند. یک بازگشت عظیم وجود دارد. او که بر تمامی جهان قضاوت می کند,توسط جهان قضاوت می شود. او نشسته بر تخت قضاوت,و ما در غل و زنجیر در برابر تخت داوری او. و لیکن همه چیز بر عکس شده است.

و به محضی که عیسی ادعا می کند که داوری با اوست,به محض اینکه اعای خدایی می کند,پاسخ دنیا پاسخی انفجاری است. مرقس می نویسد:

"من هستم,"عیسی گفت. "و تو پسر انسان را خواهی دید که در دست راست خدای قادر نشسته و بر ابرهای آسمان می آید." کاهن اعظم گریبان خود را چاک زد و گفت. "دیگر چه احتیاجی به شاهدان است" او پرسید. "شما این کفر را شنیدید. رای شما چیست؟" همه اورا مجرم و مستوجب اعدام دانستند. بعضی ها آب دهان به رویش می انداختند;و چشم هایش را بسته و با مشت او را می زدند و می گفتند,"از غیب بگو چه کسی تو را زد!" و نگهبانان هم او را کتک زدند.
(مرقس ۶۲:۱۴–۶۵)

کاهن اعظم لباسهای خود را پاره می کند,نشانه ای از دیدن بزرگترین بی حرمتی,وحشت و اندوه. و سپس کل محاکمه رو به نابودی می رود. در واقع این دیگر یک محاکمه نیست;بلکه یک آشوب است. هیئت منصفه و قضات شروع به آب دهان انداختن و ضرب و شتم او کردند. در اواسط محاکمه,آنها کاملا بر آشفته شدند. او بلافاصله مجرم به توهین به مقدسات و محکوم به اعدام می شود.

در حالی که شما و من به معنای واقعی نمی توانیم بر صورت عیسی مسیح آب هان بیندازیم,ولی ما هنوز هم می توانیم او را به تمسخر بگیریم و رد کنیم. چه راه هایی ما را مستعد به رد کردن عیسی به عنوان خداوند می کند؟گزیده ای از کتاب عیسی پادشاه توسط تیموتی کلر
تجدید چاپ توسط ترتیب با کتاب های Riverhead,عضو Penguin Group (USA) LLC,, A Penguin Random House Company. کپی رایت © 2011 توسط تیموتی کلر

و همچنین از راهنمای مطالعه عیسی پادشاه توسط تیموتی کلر و شلتون اسپنس، 2015 (c) توسط Zondervan f بخشی از انتشارات HarperCollins Christian.

”عیسی را نزد کاهن اعظم بردند. در آنجا همۀ سران کاهنان و مشایخ و علمای دین گرد آمده بودند. پطرس نیز دورادور از پی عیسی رفت تا به حیاط خانۀ کاهن اعظم رسید. پس در آنجا، کنار آتش، با نگهبانان نشست تا خود را گرم کند. سران کاهنان و تمامی اهل شورا در پی یافتن شهادتهایی علیه عیسی بودند تا او را بکشند، ولی هیچ نیافتند. زیرا هرچند بسیاری شهادتهای دروغ علیه عیسی دادند، امّا شهادتهای ایشان با هم وفق نداشت. آنگاه عده‌ای پیش آمدند و به دروغ علیه او شهادت داده، گفتند: «ما خود شنیدیم که می‌گفت، ”این معبد را که ساختۀ دست بشر است خراب خواهم کرد و ظرف سه روز، معبدی دیگر خواهم ساخت که ساختۀ دست بشر نباشد.“‌» امّا شهادتهای آنها نیز ناموافق بود. آنگاه کاهن اعظم برخاست و در برابر همه از عیسی پرسید: «هیچ پاسخ نمی‌گویی؟ این چیست که علیه تو شهادت می‌دهند؟» امّا عیسی همچنان خاموش ماند و پاسخی نداد. دیگر بار کاهن اعظم از او پرسید: «آیا تو مسیح، پسر خدای متبارک هستی؟» عیسی بدو گفت: «هستم، و پسر انسان را خواهید دید که به دست راست قدرت نشسته، با ابرهای آسمان می‌آید.» آنگاه کاهن اعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: «دیگر چه نیاز به شاهد است؟ کفرش را شنیدید. حُکمتان چیست؟» آنها همگی فتوا دادند که سزایش مرگ است. آنگاه بعضی شروع کردند به آبِ دهان بر او انداختن؛ آنها چشمانش را بستند و در حالی که او را می‌زدند، می‌گفتند: «نبوّت کن!» نگهبانان نیز او را گرفتند و زدند.”

‮‮مَرقُس‬ ‭14‬:‭53‬-‭65‬ ‭‬‬

سلامتی از جانب پدر آسمانی با شما باد 🙏



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر