Translate

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱, دوشنبه

شام خداوند و جامعه مسیحی

 به یاد آوریم سخنان عیسی مسیح هنگامی که پیاله را گرفت:


بعد او پیاله را گرفت و پس از شکر گذاری به آنان داد و همگی از آن نوشیدند. عیسی فرمود:"این است خون من که برای بسیاری ریخته می شود و نشانه ی پیمان خدا با انسان است. " "یقین بدانید که دیگر از میوه ی مو نخواهم خورد تا آن روزی که در پادشاهی خدا آن را تازه بخورم."
(مرقس ۲۳:۱۴–۲۵)

سخنان عیسی بدین معنی است که در نتیجه ی قربانی شدن او به جای ما اکنون یک پیمان جدید میان ما و خداوند وجود دارد. و اساس این ارتباط خود عیسی مسیح و خون او می باشد: "پیمان خون من." هنگامی که او اعلام کرد که تا آن زمان که در ملکوت ما را ملاقات خواهد کرد نه غذا خواهد خورد و نه خواهد نوشید,عیسی وعده می دهد که او بی قید و شرط به ما متعهد است:"من شما را به آغوش پدر می رسانم. من شما را به سفره ی پادشاه می برم." عیسی اغلب پادشاهی خداوند را با نشستن در یک جشن بزرگ مقایسه می کند. در متی ۸,عیسی می فرماید,"بدانید که بسیاری از مشرق و مغرب خواهند آمد با ...در پادشاهی آسمان بر سر یک سفره خواهند نشست." عیسی وعده می دهد که ما در جشن خداوند با او خواهیم بود.

با این اعمال ساده نگه داشتن نان و شراب,با واژگانی ساده"این بدن من است... این خون من است,"عیسی می فرماید که تمام رستگاری ها در گذشته,قربانی های پیشین,بره ها در عید فصح,به او اشاره داشتند. همانطور که در اولین عید فصح,شب قبل از رهایی قوم اسرائیل از بردگی توسط خداوند از طریق خون بره ها مشاهده شد.این وعده ی غذای در شب قبل از رهایی جهان از گناه و مرگ توسط خداوند از طریق خون عیسی مسیح خورده شد.

چه چیزهایی باید در قلب و ذهن شما اتفاق بیوفتد به طوری که شما صادقانه دریافت کنید آنچه را که عیسی مسیح عرضه داشت؟

گزیده ای از کتاب عیسی پادشاه توسط تیموتی کلر
تجدید چاپ توسط ترتیب با کتاب های Riverhead,عضو Penguin Group (USA) LLC,, A Penguin Random House Company. کپی رایت © 2011 توسط تیموتی کلر

و همچنین از راهنمای مطالعه عیسی پادشاه توسط تیموتی کلر و شلتون اسپنس، 2015 (c) توسط Zondervan f بخشی از انتشارات HarperCollins Christian.

”در نخستین روز عید فَطیر که برۀ پِسَخ را قربانی می‌کنند، شاگردان عیسی از او پرسیدند: «کجا می‌خواهی برویم و برایت تدارک ببینیم تا شام پِسَخ را بخوری؟» او دو تن از شاگردان خود را فرستاد و به آنها گفت: «به شهر بروید؛ در آنجا مردی با کوزه‌ای آب به شما برمی‌خورد. از پی او بروید. هر جا که وارد شد، به صاحب آن خانه بگویید، ”استاد می‌گوید، میهمانخانۀ من کجاست تا شام پِسَخ را با شاگردانم بخورم؟“ و او بالاخانه‌ای بزرگ و مفروش و آماده به شما نشان خواهد داد. در آنجا برای ما تدارک ببینید.» آنگاه شاگردان به شهر رفته، همه چیز را همان‌گونه که به ایشان گفته بود یافتند و پِسَخ را تدارک دیدند. چون شب فرا رسید، عیسی با دوازده شاگرد خود به آنجا رفت. هنگامی که بر سفره نشسته، غذا می‌خوردند، عیسی گفت: «آمین، به شما می‌گویم که یکی از شما که با من غذا می‌خورَد مرا تسلیم دشمن خواهد کرد.» آنها غمگین شدند و یکی پس از دیگری از او پرسیدند: «من که آن کس نیستم؟» عیسی گفت: «یکی از شما دوازده تن است، همان که نان خود را با من در کاسه فرو می‌بَرَد. پسر انسان همان‌گونه که دربارۀ او نوشته شده، خواهد رفت، امّا وای بر آن کس که پسر انسان را تسلیم دشمن می‌کند. بهتر آن می‌بود که هرگز زاده نمی‌شد.» هنوز مشغول خوردن بودند که عیسی نان را برگرفت و پس از شکرگزاری، پاره کرد و به شاگردان داد و فرمود: «بگیرید، این است بدن من.» سپس جام را برگرفت و پس از شکرگزاری، به آنها داد و همه از آن نوشیدند. و بدیشان گفت: «این است خون من برای عهد [جدید] که به‌خاطر بسیاری ریخته می‌شود. آمین، به شما می‌گویم که از محصول مو دیگر نخواهم نوشید تا روزی که آن را در پادشاهی خدا، تازه بنوشم.»”
‮‮مَرقُس‬ ‭14‬:‭12‬-‭25‬ ‭



‬‬برکت خداوند با شما 🙏

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر