Translate

۱۳۹۴ مهر ۱۴, سه‌شنبه

میان دل و دنیا، نبردی تا پای جان در جریان

گمان می کنم که با روح و هوش تحلیلی،
به یکسان می توان با دنیا همراه شد. اما میان دل و دنیا، نبردی تا پای جان در جریان است.
به این علت است که دل سخت ترین عنصر دنیا می باشد، بر خلاف این عقیدۀ رایج که دل را نرم و لطیف می انگارند.
فکر می کنم که باید دلی بس با صلابت داشت تا دنیا به آن در نیاید، زیرا اگر به آن در آید، کار تمام می شود.
 هرگز کسی دلی به سختی مسیح نداشته است. مسیح می تواند با دل خویش دنیا را بخراشد، زیرا دل او به سختی الماس است.

اما عکس این قضیه صادق نیست: از شیشۀ دنیا در برابر سختی دل مسیح کاری ساخته نیست.

اگر برابر آن قرار گیرد، در هم می شکند. اگر دل چنین سخت نمی بود، از دیر زمانی قبل از میان رفته بود، چرا که بسی کوچک است. دنیا چگونه می تواند چیزی بس کوچک را به رسمیت بشناسد؟
همواره کوچک ترین چیز ما را نجات می بخشد. من چیزهای بس اندکی ته جیب خود دارم:

یک یا دو لبخند، دو یا سه سخن بر گرفته از چند کتاب.
جعبۀ کوچکی با خود دارم که البته وجود خارجی ندارد، اما هرگز از من جدا نمی شود و شبیه همان جعبه های کوچکی است که کودکان با نهادن مهره در آن، خود را سرگرم می کنند.
 در آن چند لبخند نهاده ام و گاه به آنها می نگرم، لبخندهایی که چون گذشته، زیبا و با طراوت هستند.
در این جعبۀ کوچک عشق نهان است.
همان چیزی که به نحوی قدرتمندتر از سراسر دنیا وجود دارد.
جز این جعبه، همه چیز را می توانم از دست بدهم.
آنگاه که آن را می گشایم، معنای حقیقی و راستای راستین و یگانه یقینی را که می توانم داشته باشم، باز می یابم.
 چیزی کوچک اما فنا ناپذیر است. این جعبه را زیاد نمی گشایم.
آن را جز گهگاه نمی گشایم تا چیزی از آن مکشوف نگردد، اما نگاهی که بدان می افکنم، به درازی عمر آذرخشها می پاید و در من احساس ابدیت را پدید می آورد.

 کریستیان بوبن از کتاب ((نور جهان))




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر