Translate

۱۳۹۴ آبان ۷, پنجشنبه

دل نوشته ای از آرش صادقی و همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی

۲۱ سال زندان برای یک زوج؛ صدای گریه های همسرم در اتاق های بازجویی را می شنیدم



آرش مینویسد

ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﺖ ﮔﻠـﻮﻟــــﻪ ﻭ ﺑﺎﺗـﻮﻡ، ﭘﺸﺖ ﺳــــﺮ ﺧﻨــــﺠﺮ ﺭﻓﯿﻘـــــﺎﻧﺖ
ﺗﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ !! ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺖ، ﺩﺷﻤﻨﺖ ﺑﺎﺷﺪ
ﭼﻤﺪﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺷﺖ، ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻐﻠﻮﺑﺖ
ﭘــــــﺮﺗﮕﺎﻫـــﯽ ﺑـــــﻪ ﻧﺎﻡ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﻘـــﺼﺪ ِ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻨﺖ ﺑﺎﺷﺪ
ﻋﺸﻖ، ﻣﮑﺜﯽ ﺳﺖ ﻗﺒﻞ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ... ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﺒﺮ ﻭ ﺟﺒﺮ
ﺟﺎﻡ ﺳﻢ ﺗـــﻮﯼ ﺩﺳﺖ ﻟﺮﺯﺍﻧﺖ، ﺗﯿــــﻎ ﻫﻢ ﺭﻭﯼ ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺑﺎﺷﺪ
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ «ﺍﻧﻘﻼﺏ » ﻭ « ﺁﺯﺍﺩﯼ »، ﻓﻨﺪﮐـﯽ ﺩﺭﻣﯿﺎﻭﺭﯼ ... ﺷﺎﯾﺪ
ﻫﺠﺪﻩ « ﺗﯿﺮ» ﺑﯽ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻣﯽ، ﺗﻮﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭ «ﺑﻬﻤﻨﺖ » ﺑﺎﺷﺪ


........................................................................................

گلرخ علی رغم ارائه پرونده پزشکی و در حالی که زیر تیغ جراحی میباشد محاکمه میشود
آقای پیمان عطار وکالت پرونده من و همسرم را به عهده میگیرند.ارگان خاص، از ایشان به اتهام اعلام وکالت بر روی پرونده من و گلرخ شکایت میکند و ایشان مجبور میشوند از این پرونده کناره گیری کنند 
آقای امیر رئیسیان وکیل بعدی هستند که اعلام وکالت میکنند.
بعد از چهار جلسه رجوع آقای صلواتی اجازه مطالعه پرونده را به ایشان نمیدهند. نهایتا در جلسه چهارم با تهدید صراحتا به آقای رئیسیان گفته میشود که اجازه مطالعهپرونده موکلینشان را ندارند
دادگاه گلرخ به صورت غیابی و دادگاه من بدون حضور وکیل تشکیل میشود
حکمهای ناعادلانه صادر میشوند
پرونده به سرعت به شعبه 54 ارجاع داده میشود.
با روند طی شده که تا به امروز پرونده من و همسرم داشته است به نظر میرسد باید در آینده ای نزدیک منتظر تایید این حکمها در دادگاه تجدیدنظر هم باشیم.
پی نوشت:من و گلرخ قصد داشتیم به حکمهای ناعادلانه صادر شده اعتراضی نکنیم. ولی با وساطتت وکیل و تعدادی از دوستان از تصمیممان صرف نظر کردیم.









هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر