Translate

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

شکست‌خوردگان را توصیف کن

شکست خورده آنی است که هرگز وانمی ماند.
 شکست یعنی باختن در نبرد یا جنگی مشخص.
 واماندگی یعنی دیگر به نبرد برنخاستن.
وقتی در رسیدن به خواستهای ناکام میمانی، شکست میخوری. اما واماندگی یکسره نمیگذارد خواستهای داشته باشی.
واماندگی فرمان میدهد: (توقعی نداشته باش تا ناامید نشوی.)
 با آغاز نبرد تازه، شکست پایان میپذیرد.
واماندگی پایان ندارد: گزینشی برای تمام عمر است. ِ
 شکست از آن آنانی است که علیرغم ترس، با شور و ایمان زندگی میکنند.
Bildresultat för ‫شکست خورده‬‎

شکست از آن دلیران است.
تنها دلیران کرامت شکست و شعف پیروزی را درک میکنند.
موعظه نمیکنم که شکست بخشی از زندگی است: خودتان این را میدانید.
تنها شکستخوردگان عشق را میشناسند.
چرا که در قلمرو عشق است که نخستین نبردهایمان را میجنگیم و اغلب طعم شکست را میچشیم.
اما به شما میگویم، هستند کسانی که هرگز شکست نخورده اند: آنانی که هرگز نجنگیده اند.
داغ زخمی بر تن ندارند، هرگز نومید نشده اند، هرگز وانهاده نبوده اند، هرگز لحظه هایی را از سر نگذرانده اند که حتی رزمآوران هم در وجود خدا شک میکنند.
اینان شاید با افتخار بگویند: (هرگز در نبردی نباخته ام)،
اما باید این را هم بگویند که هرگز طعم پیروزی را نچشیده اند.
برایشان مهم هم نیست. خود را در دنیایشان آسیب ناپذیر میدانند؛
 چشم بر بیدادها و رنجها میبندند؛ احساس امنیت میکنند، چرا که ناچار به تجربهی چالشهای روزمرهی آنانی نیستند که جرئت گام گذاشتن به فراتر از مرزهای خویشتن را دارند.
هرگز (بدرود )نشنیده اند.
نیز نشنیدها ند که: (برگشتم. مرا با شوق ِ در آغوش بگیر)
 هرگز شوق کسی را نداشته اند که عزیزی را از دست داده و بازیافته .
آنان که هرگز شکست نخورده اند،خوشبخت و ممتاز مینمایند، اربابان حقیقتی که برای به دست آوردنش
هرگز انگشتی نجنبانده اند.
همیشه طرفدار اقویا هستند، همچون شغالانی که تنها پسماند خوراک شیران را میخورند.
به فرزندانشان میآموزند: (درگیر کشمکش نشو، فقط میبازی. تردیدهایت را نزد خودت نگه دار تا دچار مشکل نشوی.



اگر کسی به تو حمله کرد، آزرده نشو و خودت را با مقابله ی به مثل پایین نیاور. در زندگی چیزهای مهمتری هست.

 در سکوت شب در نبردهای خیالی میجنگند: رؤیاهای تحقق نیافته، بیدادهایی که نادیده گرفتند، لحظه های جبونانهای که از دیگران ــاما نه از خودشانــ پنهان داشتند و محبوبی موعود که با بارقهای در چشم بر سر راهشان ظهور کرد، اما شهامت نداشتند در آغوشش بکشند.
به خود وعده میدهند که فردا فرق میکند. اما فردا میآید و پرسش فلج کننده به ذهنشان خطور میکند که اگر نتیجه نداد چه؟
 و باز کاری نمیکنند.
 وای بر آنان که هرگز شکست نخورده اند! در این زندگی هرگز برنده نخواهند بود.

پائولو کوئلیو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر