هیچ چیزی زیباتر و کاملتر از کلام خدا روشنگر مسیر و کورهراه روحانی
ما نیست.
با کمی پرسه و قدم زدن در میان کتاب امثال، به راحتی دروغهایی ِ
را کشف خواهید کرد که در پیش و پس وجودتان پنهان شده اند.
راهها صرفا برای به پایان رساندن، ساخته نشده اند.
هر راه و سفری که در آن رخ میدهد، دربردارنده منظور و مقصودی هستند.
گاهی بیش ازحد زود رسیدن، زیانبار است.
بسیار خطرناک است که بدون رشد و بلوغ و کامل شدن شخصیتمان، به پایان مسیر برسیم.
شخصیت و قوت، اغلب با ماندن در مسیر است که شکل میگیرند
**امثال 20؛21 به ما هشدار میدهد آنچه که در شتاب به دست میآید، غالبا در انتها برکتی نخواهد داشت.**
هر روز سفری است در مسیر زمان،
حتا اگر هرگز خانه مان را ترک نکنیم، باز از دل زمان عبور میکنیم.
شغل، سرنوشت، دوستی و خانواده نیز درست همانند زمان، راهها و مسیر عبور خود را دارند، و ما به ناچار از میان آنها عبور میکنیم.
علاوه بر چالش گشودن یک راه و برداشتن موانع، ضرورت حفظ و ابقای این راههای باز و هموار نیز وجود دارد.
ما باید اطمینان داشته باشیم که دیگران به خاطر غفلت ما، در مسیر گرفتار نمیشوند.
بگذارید موضوع را ساده تر کنم.
ما بر طبق ( کتاب مقدس ؛ مزامیر و امثال)، درنهایت
در طی مسیر زندگی با دو نوع راه روبه رو میشویم: یکی راهی که به نور و حیات میانجامد
و دیگری، راهی که ما را به ورطه تاریکی و مرگ می ُ کشاند.
هیچ میانبر و حد واسط دیگری وجود ندارد.
انتخاب ما کاملا روشن است؛ ما باید راه خداوند برگزینیم که به نور و حیات منتهی میشود.
اما دوره هایی در زندگی ما وجود دارند که برای انتخاب گذرگاه یا راه درست، محتاج نوری اضافی میباشیم.
به عنوان مثال، ما در دوران جوانی به طور طبیعی فاقد تجربه هستیم. در دورههایی که درد و بحران وجود دارند،
ما بینایی و بصیرت خود را از دست میدهیم.
در دوره های تاریکی ممکن است راهمان را گم کنیم.
بعضی ِ مواقع، ورودی راهمان فاقد تابلوی راهنما یا بدون هرگونه چراغ و روشنایی است. لذا برای آن که مسیرمان آشکار و روشن شود، نیازمند نوری اضافی هستیم.
با استناد به گفته حکیمانه *مزمورنویس*، یاد میگیریم که: "باز شدن کلام تو نور میبخشد، و ساده لوحان را فهیم میگرداند."
مزمور 119؛130
هنگامی که کلام خدا وارد قلب ما میشود، نه تنها راهنمای جان ماست، بلکه نور مورد نیاز برای گذر از مسیر و جاده زندگی را نیز فراهم میسازد.
خطراتی که در تاریکی در کمین ما هستند، در نور آشکار میشوند.
خدا بیشتر از همیشه از ما میخواهد راههای تازه ایجاد کرده و گذرگاههای قدیمی را دوباره بگشاییم.
مدتها پیش قوم خدا از شاهراه تقدس جداافتاده و راه خود را گم کرده بودند.
برای عبور و شناختن مسیری که پیش روی ماست، به کلام خدا نیاز داریم.
درست همانطور که آن کاردهای بزرگ راه ما را در میان آن طبیعت وحشی، پاک و نمایان میساختند،
شمشیر کلام خدا نیز قدرت دارد تا هر آنچه را که مانع ما میشود، بُِبرد.
این بدان معناست که شاید ما ناچار به عبور از گذرگاه هایی باشیم که صعبالعبور به نظر میرسند.
اما میتوانیم با استفاده از کلام خدا آنها را پاک کرده و مسیر قدمهایمان را هموار و روشن سازیم.
**اگر شما یک مسیحی هستید، دشمن نمیتواند مانع ورود شما به جاده رستگاری و نجات گردد. ** آمیـــن
اما صد البته تلاش خود را خواهد کرد تا شما را از ورود به آن منصرف سازد.
نور کلام خدا به ما بصیرت لازم را میبخشد؛ بصیرتی که ما را قادر میسازد:
** کتاب مقدس فصل امثال 2؛12...15 **
"تو را از راه شریران رهایی خواهد بخشید
و از مردمانی که سخنان منحرف میگویند؛ که راه راست را ترک میکنند تا در راههای تاریک گام بردارند؛ که از عمل بد خشنودند و از انحرافی که در شرارت است، شادمان؛
که راههایشان کج است و در طریقهای خویش گمراهند."
از این آیات می ِ آموزیم که سخنان منحرف، ما را از راه راست منحرف ساخته و به راههای تاریک رهنمون میگردند،
و این لعنتها در نهایت، ما را از راه حیات جدا میسازند.
این آیات سه چیز را نشان میدهند:
"شرارت، روشی دارد. شرارت، راهی (مسیر/جاده) دارد. شرارت، زبانی دارد". این مطلب خود مدعایی است بر این که پارسایی نیز: "روشی دارد، راهی دارد، و زبانی دارد" (که البته شما از پیش میدانستید)
واژه "روش" به معنای "شیوه"، " ُعرف"، "طرز عمل"، "تکنیک"، "راه و رسم"، "تدبیر جنگی"، "اسلوب" و "سبک" است. برخی از روشها یا راههای شریر
عبارتند از: "غرور، نااطاعتی، بی احترامی، تهمت، غیبت، دروغ، انحراف، زنا، بت پرستی، هرزگی، ستیزهجویی، انتقامجویی، تنفر، حسادت، جادوگری و خشم".
واژه "راه" با واژه "روش (راه)" فرق دارد. زیرا روش (راه)، طریق یا شیوه ای است که شما بر اساس آن سفر میکنید،
اما راه معبر، گذرگاه، جاده، مسیری است که شما در طول آن پیش میروید.
روشی که شما برای رفتن به جایی انتخاب میکنید، میتواند تفاوتهای زیادی داشته باشد.
مثال میتوانید پیاده بروید یا با هواپیما سفر کنید، اما راه یا مسیرتان در کل یکی است.
مثال از غرب به شرق میروید.
بر اساس مضمونی که در آیات فوق وجود دارد،
روش سفر در مسیر و جاده ی پارسایی، با گفتن حقیقت و راستی ممکن میشود، نه با دروغ!
واژه و مفهوم سومی که در آیات بالا وجود دارد، واژه "زبان" است.
خواه این مطلب را درک کنیم، خواه آن را نفهمیم، واقعیت این است که آنچه میگوییم، هم روش سفر ما را تعیین خواهد کرد، هم مقصد ما را.
زبان، در عین حال که قدرت دارد ما را در مسیر و طریق راستی قرار داده و پیش ببرد، میتواند ما را از شرارت نیز جدا سازد. به طور خلاصه میتوان گفت که "روش (راه)"، معرف چگونگی سفر است. "راه"، مسیر و جادهای است که از آن عبور میکنیم و انتخاب هر دوی اینها به واژه ها و "زبانی" بستگی دارند که به کار میبریم.
زبان ما یا واژگانی که برمی ِ گزینیم، قدرت تعیین مسیر زندگی ما را دارند
ما وقتی شما در تلاش برای پیدا کردن راهتان هستید، تکلیف چیست؟
چه میشود اگر روی راهی قدیمی پوشیده شده باشد
یا به دنبال نگهداری و بقای راهی باشید تا دیگران بتوانند راه خودشان را پیدا کنند؟
چه طور این راهها را شناسایی میکنید؟ قبول دارم که بسیاری، به خاطر راهنماییها و هدایتهای نادرست، راهشان را گم کرده اند. شریعت گرایی افراطی، بسیاری را از دینداری و ایمان واقعی دور ساخته،
در حالی که در طرف مقابل، ِ مسیر بی قانونی وجود دارد؛ مسیری که مسافران خود را به دام شهوت و خشم میافکنند.
کاملا غیرمنطقی است که بخواهیم در راههایی قدم بگذاریم که دیگران را به جایی نرسانده است.
ما این فرصت را داریم تا در راهی جدید گام برداریم که منجر به حیات میشود
عبرانیان 10؛20
از طریق تازه و زنده که آن را بجهت ما از میان پرده، یعنی جسم خود مهیّا نموده است،
"به جایی نروید که راه، شما را بدان میخواند،
بلکه به جایی بروید که راهی نیست و از خود راهی به جای بگذارید!"
رالف والدو امرسون
منظورم نیست که این موضوع، ضد و نقیض به نظر میرسد.
اما برخی مواقع، راههای عدالت و پارسایی، مستلزم خط مشیای غیرمتعارفاند.
عیسا هرگز از مسیر پارسایی و عدالت منحرف نشد، اما او همواره یک پیشرو بود.
زمانی که شاگردانش را به سرتاسر زمین فرستاد تا هر ملتی را شاگرد او سازند، به انها مأموریت داد آنان نیز روش او را دنبال کنند.
پیش از صلیب، تمامی راههای رستگاری و نجات به معبد اورشلیم ختم میشد.
اما پس از قیام پرشکوه او، جلجتا تبدیل به مرکزی شد که از آن معابدی از جنس جسم و خون به سرتاسر جهان گسیل شدند.
هم "مارتین لوترو هم "مادر ترزا" ِ مسیر معمولیای را که همه از آنان توقع داشتند، ترک کردند تا راهی جدید برای دیگران از خود بر جای بگذارند.
شما با مراجعه به خداوند است که میتوانید راهی جدید ایجاد کنید.
در واقع آن قدر منتظر هدایت خداوند میمانید تا به جایی روید که او هم در عمل و هم در کلام خود، شما را به سوی آن هدایت میکند. ما کلام او را میخوانیم، در روشهای او تفکر میکنیم، به زبان او سخن میگوییم و آنچه که میجوییم، در مقابل دیدگانمان گشوده میشود.
او از طریق قدرت کلامش، در جایی که به نظر هیچ راهی وجود ندارد، راهی ایجاد میکند.
خدای ما میداند که چگونه ما را در گستره بی ِ مسیر ِ بیابانی شنی، یا در میان پهنای آبی بیکران دریاها هدایت نماید.
مزمور 119؛29....32
"راه فریب را از من دور دار، و شریعت خویش را بر من ارزانی فرما.
من طریق وفاداری را برگزیده ام، و قوانین تو را پیش روی خود گذارده ام
خداوندا، به شهادات تو میچسبم؛ مگذار سرافکنده شوم.
در طریق فرمانهای تو می دوم، زیرا تو دل مرا وسعت میبخشی."
psalm 119
29 Remove from me the way of lying: and grant me thy law graciously.
30 I have chosen the way of truth: thy judgments have I laid before me.
31 I have stuck unto thy testimonies: O LORD, put me not to shame.
32 I will run the way of thy commandments, when thou shalt enlarge my heart.
"چون ابلیس همه این وسوسه ها را به پایان رسانید، او را تا فرصتی دیگر ترک گفت.
عیسا به نیروی روح به جلیل بازگشت و خبر او در سرتاسر آن نواحی پیچید." (لوقا 3؛13...14)
عیسا نه تنها در بیابان روزه گرفت، بلکه با شیطان نیز روبه رو شد.
او بی رمق شد، اما خالی نشد.
او زمانی که بازگشت، از نیروی روح القدس ُپر شده بود.
روزه، چیزی فراتر از غذا نخوردن است.
روزه، دورانی است که در آن تعیین میکنیم چه چیزی اولویت زندگی ماست و نسبت به سایر چیزها برتری دارد.
ما از خود خالی میشویم تا خدا ما را پر سازد.
بعضی مواقع محیط پیرامونتان نیاز به تغییراتی بنیادی دارد؛ لازم است تلویزیون را خاموش کنید، اینترنت را قطع کنید، و سیم تلفن را بکشید.
زمانی که همه این صداها خاموش میشوند، این فرصت را دارید تا خودتان را به قدر کافی آرام و ساکت سازید. با این وجود،
*روزه دعوتی برای تفکر و مکاشفه ای عمیق تر از خودتان نیست،
بلکه دعوتی است برای تجربه و مکاشفه ای ژرف تر از خداوند. *
"آن که در مخفیگاه آن متعال قرار گزیند،
زیر سایه قادر مطلق به سر خواهد برد.
درباره خداوند میگویم: اوست پناه من و دژ من، خدای من که بر او توکل دارم."
مزمور 91؛1...2
آمــــین
لیزا بیور * بانوی که انجیل را بشارت میدهد *
با کمی پرسه و قدم زدن در میان کتاب امثال، به راحتی دروغهایی ِ
را کشف خواهید کرد که در پیش و پس وجودتان پنهان شده اند.
راهها صرفا برای به پایان رساندن، ساخته نشده اند.
هر راه و سفری که در آن رخ میدهد، دربردارنده منظور و مقصودی هستند.
گاهی بیش ازحد زود رسیدن، زیانبار است.
بسیار خطرناک است که بدون رشد و بلوغ و کامل شدن شخصیتمان، به پایان مسیر برسیم.
شخصیت و قوت، اغلب با ماندن در مسیر است که شکل میگیرند
**امثال 20؛21 به ما هشدار میدهد آنچه که در شتاب به دست میآید، غالبا در انتها برکتی نخواهد داشت.**
هر روز سفری است در مسیر زمان،
حتا اگر هرگز خانه مان را ترک نکنیم، باز از دل زمان عبور میکنیم.
شغل، سرنوشت، دوستی و خانواده نیز درست همانند زمان، راهها و مسیر عبور خود را دارند، و ما به ناچار از میان آنها عبور میکنیم.
علاوه بر چالش گشودن یک راه و برداشتن موانع، ضرورت حفظ و ابقای این راههای باز و هموار نیز وجود دارد.
ما باید اطمینان داشته باشیم که دیگران به خاطر غفلت ما، در مسیر گرفتار نمیشوند.
بگذارید موضوع را ساده تر کنم.
ما بر طبق ( کتاب مقدس ؛ مزامیر و امثال)، درنهایت
در طی مسیر زندگی با دو نوع راه روبه رو میشویم: یکی راهی که به نور و حیات میانجامد
و دیگری، راهی که ما را به ورطه تاریکی و مرگ می ُ کشاند.
هیچ میانبر و حد واسط دیگری وجود ندارد.
انتخاب ما کاملا روشن است؛ ما باید راه خداوند برگزینیم که به نور و حیات منتهی میشود.
اما دوره هایی در زندگی ما وجود دارند که برای انتخاب گذرگاه یا راه درست، محتاج نوری اضافی میباشیم.
به عنوان مثال، ما در دوران جوانی به طور طبیعی فاقد تجربه هستیم. در دورههایی که درد و بحران وجود دارند،
ما بینایی و بصیرت خود را از دست میدهیم.
در دوره های تاریکی ممکن است راهمان را گم کنیم.
بعضی ِ مواقع، ورودی راهمان فاقد تابلوی راهنما یا بدون هرگونه چراغ و روشنایی است. لذا برای آن که مسیرمان آشکار و روشن شود، نیازمند نوری اضافی هستیم.
با استناد به گفته حکیمانه *مزمورنویس*، یاد میگیریم که: "باز شدن کلام تو نور میبخشد، و ساده لوحان را فهیم میگرداند."
مزمور 119؛130
هنگامی که کلام خدا وارد قلب ما میشود، نه تنها راهنمای جان ماست، بلکه نور مورد نیاز برای گذر از مسیر و جاده زندگی را نیز فراهم میسازد.
خطراتی که در تاریکی در کمین ما هستند، در نور آشکار میشوند.
خدا بیشتر از همیشه از ما میخواهد راههای تازه ایجاد کرده و گذرگاههای قدیمی را دوباره بگشاییم.
مدتها پیش قوم خدا از شاهراه تقدس جداافتاده و راه خود را گم کرده بودند.
برای عبور و شناختن مسیری که پیش روی ماست، به کلام خدا نیاز داریم.
درست همانطور که آن کاردهای بزرگ راه ما را در میان آن طبیعت وحشی، پاک و نمایان میساختند،
شمشیر کلام خدا نیز قدرت دارد تا هر آنچه را که مانع ما میشود، بُِبرد.
این بدان معناست که شاید ما ناچار به عبور از گذرگاه هایی باشیم که صعبالعبور به نظر میرسند.
اما میتوانیم با استفاده از کلام خدا آنها را پاک کرده و مسیر قدمهایمان را هموار و روشن سازیم.
**اگر شما یک مسیحی هستید، دشمن نمیتواند مانع ورود شما به جاده رستگاری و نجات گردد. ** آمیـــن
اما صد البته تلاش خود را خواهد کرد تا شما را از ورود به آن منصرف سازد.
نور کلام خدا به ما بصیرت لازم را میبخشد؛ بصیرتی که ما را قادر میسازد:
** کتاب مقدس فصل امثال 2؛12...15 **
"تو را از راه شریران رهایی خواهد بخشید
و از مردمانی که سخنان منحرف میگویند؛ که راه راست را ترک میکنند تا در راههای تاریک گام بردارند؛ که از عمل بد خشنودند و از انحرافی که در شرارت است، شادمان؛
که راههایشان کج است و در طریقهای خویش گمراهند."
از این آیات می ِ آموزیم که سخنان منحرف، ما را از راه راست منحرف ساخته و به راههای تاریک رهنمون میگردند،
و این لعنتها در نهایت، ما را از راه حیات جدا میسازند.
این آیات سه چیز را نشان میدهند:
"شرارت، روشی دارد. شرارت، راهی (مسیر/جاده) دارد. شرارت، زبانی دارد". این مطلب خود مدعایی است بر این که پارسایی نیز: "روشی دارد، راهی دارد، و زبانی دارد" (که البته شما از پیش میدانستید)
واژه "روش" به معنای "شیوه"، " ُعرف"، "طرز عمل"، "تکنیک"، "راه و رسم"، "تدبیر جنگی"، "اسلوب" و "سبک" است. برخی از روشها یا راههای شریر
عبارتند از: "غرور، نااطاعتی، بی احترامی، تهمت، غیبت، دروغ، انحراف، زنا، بت پرستی، هرزگی، ستیزهجویی، انتقامجویی، تنفر، حسادت، جادوگری و خشم".
واژه "راه" با واژه "روش (راه)" فرق دارد. زیرا روش (راه)، طریق یا شیوه ای است که شما بر اساس آن سفر میکنید،
اما راه معبر، گذرگاه، جاده، مسیری است که شما در طول آن پیش میروید.
روشی که شما برای رفتن به جایی انتخاب میکنید، میتواند تفاوتهای زیادی داشته باشد.
مثال میتوانید پیاده بروید یا با هواپیما سفر کنید، اما راه یا مسیرتان در کل یکی است.
مثال از غرب به شرق میروید.
بر اساس مضمونی که در آیات فوق وجود دارد،
روش سفر در مسیر و جاده ی پارسایی، با گفتن حقیقت و راستی ممکن میشود، نه با دروغ!
واژه و مفهوم سومی که در آیات بالا وجود دارد، واژه "زبان" است.
خواه این مطلب را درک کنیم، خواه آن را نفهمیم، واقعیت این است که آنچه میگوییم، هم روش سفر ما را تعیین خواهد کرد، هم مقصد ما را.
زبان، در عین حال که قدرت دارد ما را در مسیر و طریق راستی قرار داده و پیش ببرد، میتواند ما را از شرارت نیز جدا سازد. به طور خلاصه میتوان گفت که "روش (راه)"، معرف چگونگی سفر است. "راه"، مسیر و جادهای است که از آن عبور میکنیم و انتخاب هر دوی اینها به واژه ها و "زبانی" بستگی دارند که به کار میبریم.
زبان ما یا واژگانی که برمی ِ گزینیم، قدرت تعیین مسیر زندگی ما را دارند
ما وقتی شما در تلاش برای پیدا کردن راهتان هستید، تکلیف چیست؟
چه میشود اگر روی راهی قدیمی پوشیده شده باشد
یا به دنبال نگهداری و بقای راهی باشید تا دیگران بتوانند راه خودشان را پیدا کنند؟
چه طور این راهها را شناسایی میکنید؟ قبول دارم که بسیاری، به خاطر راهنماییها و هدایتهای نادرست، راهشان را گم کرده اند. شریعت گرایی افراطی، بسیاری را از دینداری و ایمان واقعی دور ساخته،
در حالی که در طرف مقابل، ِ مسیر بی قانونی وجود دارد؛ مسیری که مسافران خود را به دام شهوت و خشم میافکنند.
کاملا غیرمنطقی است که بخواهیم در راههایی قدم بگذاریم که دیگران را به جایی نرسانده است.
ما این فرصت را داریم تا در راهی جدید گام برداریم که منجر به حیات میشود
عبرانیان 10؛20
از طریق تازه و زنده که آن را بجهت ما از میان پرده، یعنی جسم خود مهیّا نموده است،
"به جایی نروید که راه، شما را بدان میخواند،
بلکه به جایی بروید که راهی نیست و از خود راهی به جای بگذارید!"
رالف والدو امرسون
منظورم نیست که این موضوع، ضد و نقیض به نظر میرسد.
اما برخی مواقع، راههای عدالت و پارسایی، مستلزم خط مشیای غیرمتعارفاند.
عیسا هرگز از مسیر پارسایی و عدالت منحرف نشد، اما او همواره یک پیشرو بود.
زمانی که شاگردانش را به سرتاسر زمین فرستاد تا هر ملتی را شاگرد او سازند، به انها مأموریت داد آنان نیز روش او را دنبال کنند.
پیش از صلیب، تمامی راههای رستگاری و نجات به معبد اورشلیم ختم میشد.
اما پس از قیام پرشکوه او، جلجتا تبدیل به مرکزی شد که از آن معابدی از جنس جسم و خون به سرتاسر جهان گسیل شدند.
هم "مارتین لوترو هم "مادر ترزا" ِ مسیر معمولیای را که همه از آنان توقع داشتند، ترک کردند تا راهی جدید برای دیگران از خود بر جای بگذارند.
شما با مراجعه به خداوند است که میتوانید راهی جدید ایجاد کنید.
در واقع آن قدر منتظر هدایت خداوند میمانید تا به جایی روید که او هم در عمل و هم در کلام خود، شما را به سوی آن هدایت میکند. ما کلام او را میخوانیم، در روشهای او تفکر میکنیم، به زبان او سخن میگوییم و آنچه که میجوییم، در مقابل دیدگانمان گشوده میشود.
او از طریق قدرت کلامش، در جایی که به نظر هیچ راهی وجود ندارد، راهی ایجاد میکند.
خدای ما میداند که چگونه ما را در گستره بی ِ مسیر ِ بیابانی شنی، یا در میان پهنای آبی بیکران دریاها هدایت نماید.
مزمور 119؛29....32
"راه فریب را از من دور دار، و شریعت خویش را بر من ارزانی فرما.
من طریق وفاداری را برگزیده ام، و قوانین تو را پیش روی خود گذارده ام
خداوندا، به شهادات تو میچسبم؛ مگذار سرافکنده شوم.
در طریق فرمانهای تو می دوم، زیرا تو دل مرا وسعت میبخشی."
psalm 119
29 Remove from me the way of lying: and grant me thy law graciously.
30 I have chosen the way of truth: thy judgments have I laid before me.
31 I have stuck unto thy testimonies: O LORD, put me not to shame.
32 I will run the way of thy commandments, when thou shalt enlarge my heart.
"چون ابلیس همه این وسوسه ها را به پایان رسانید، او را تا فرصتی دیگر ترک گفت.
عیسا به نیروی روح به جلیل بازگشت و خبر او در سرتاسر آن نواحی پیچید." (لوقا 3؛13...14)
عیسا نه تنها در بیابان روزه گرفت، بلکه با شیطان نیز روبه رو شد.
او بی رمق شد، اما خالی نشد.
او زمانی که بازگشت، از نیروی روح القدس ُپر شده بود.
روزه، چیزی فراتر از غذا نخوردن است.
روزه، دورانی است که در آن تعیین میکنیم چه چیزی اولویت زندگی ماست و نسبت به سایر چیزها برتری دارد.
ما از خود خالی میشویم تا خدا ما را پر سازد.
بعضی مواقع محیط پیرامونتان نیاز به تغییراتی بنیادی دارد؛ لازم است تلویزیون را خاموش کنید، اینترنت را قطع کنید، و سیم تلفن را بکشید.
زمانی که همه این صداها خاموش میشوند، این فرصت را دارید تا خودتان را به قدر کافی آرام و ساکت سازید. با این وجود،
*روزه دعوتی برای تفکر و مکاشفه ای عمیق تر از خودتان نیست،
بلکه دعوتی است برای تجربه و مکاشفه ای ژرف تر از خداوند. *
"آن که در مخفیگاه آن متعال قرار گزیند،
زیر سایه قادر مطلق به سر خواهد برد.
درباره خداوند میگویم: اوست پناه من و دژ من، خدای من که بر او توکل دارم."
مزمور 91؛1...2
آمــــین
لیزا بیور * بانوی که انجیل را بشارت میدهد *
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر