Translate

۱۳۹۴ اسفند ۲۶, چهارشنبه

قهرمانان بخشی از یک میراث به هم پیوسته اند

در رساله عبرانیان میخوانیم:
"اینان همه در ایمان درگذشتند، در حالی که وعده ها را هنوز نیافته بودند، بلکه فقط آنها را از دور دیده و خوشآمد گفته بودند.

ایشان تصدیق کردند که بر زمین، بیگانه و غریباند." *عبرانیان 13 :11*
 ِ این قهرمانان ایمان، چه چیزی را در دوردست دیده بودند؟ آیا خانه ها و ماشینهای گرانقیمت بود؟

 من چنین فکری نمیکنم. شما به اشیا خوشآمد نگفته و برایشان دست تکان نمیدهید، بلکه به مردم خوشآمد گفته و برایشان دست تکان میدهید!
 اگر ما دنباله رو نمونه آنها هستیم، باید به آینده چشم بدوزیم.
 این قهرمانان به آنچه که در دستهایشان بود، نگاه نکردند، چراکه بیشتر مشغول دست تکان دادن برای چیزی بودند که در افقهای دوردست قرار داشت.
این قهرمانان، افرادی هستند که به آنچه امید بسته اند و هنوز آن را نمیبینند، اطمینان دارند. زیرا ایمان، ضامن چیزهایی است که بدان امید ِ داریم و برهان آن چیزی است که هنوز نمیبینیم *عبرانیان 1 :11*را ببینید.




 آیات زیر را بخوانید و به محض خواندشان در برابر خداوندمان خم شده و فروتن گردید. زیرا خدای قادر مطلق برای ما چنان ارزش قائل شده که من و شما را در زمره این مردان و زنان ایمان به شمار آورده است.

*"اینان همه به سبب ایمانشان به نیکویی یاد شدند. با این حال، هیچ یک آنچه را که بدیشان وعده داده شده بود، نیافتند. زیرا خدا از پیش چیزی بهتر برای ما در نظر داشت تا ایشان بدون ما به کمال نرسند."*
عبرانیان 40-39 :11


ما به زنجیر بلندی که از زندگی ایشان ساخته شده، متصل شده ایم. ما ِ بخش پایانی داستان در حال روایت آنها هستیم.
تمامی اعمال قهرمانانه آنها، منتظرند تا وقتی با یکدیگر به ما وصل میشوند، به کمال خود برسند.
 وقتی زندگی این اسطوره های ایمان را مرور میکردم، درک نمیکردم چرا برای ما مقدر شده آنچه را که آنها تنها قادر بودند
 ذرهای از آن را در دوردست ببینند،از نزدیک ببینیم.
آنها به سختی تلاش کردند، بدون آن که حتا قادر باشند از ثمرات و میوههای باغی بچشند که خدا به ما اجازه حصاد آن را داده است.
 آنها در شرایط سخت، سرگردان بودند.
 ما در ساختمانهایی با سیستم تهویه مطبوع، دور هم جمع میشویم.
 آنها بی خانمان بودند. ما خانه مان را در خانه خدا *کلیسا* پیدا کرده ایم.
آنها در بیابان، در تنهایی خود برای خداوند می سرودند.
ما در میان هزاران نفر، صدای خود را بلند میکنیم.
دستان آنان خالی بود؛ دستهای ما اما پر است.
*سوال این است که ما از این لحظه به بعد، چه جوهره ایمانی به این ِ میراث ایمان خواهیم افزود؟*
 اکنون زمانی است که ما دعا میکنیم خداوند حصادگر چشمان ما را باز کرده و دید ما را وسیع سازد تا ما نیز بتوانیم فراسوی دیدنی ها را بنگریم و همچون قهرمانان آسمان، زندگی و عمل نماییم.
آیا میتوانیم اعمالی را که آنها از خود نشان دادند، به واژگان درآوریم.

 آیا ما دستان خود را بر چیزی میگذاریم که آنها فقط تصویری از آن را دریافت کرده بودند؟

*"پس چون چنین ابری عظیم از شاهدان را گرداگرد خود داریم، بیایید ِ هر بار اضافی و هر گناه را که آسان به دست و پای ما می پیچد، از خود دور کنیم و با استقامت در مسابقهای که برای ما مقرر شده است، بدویم. و چشمان خود را بر قهرمان و مظهر کامل ایمان یعنی عیسا بدوزیم که ِ به خاطر آن خوشی که پیش رو داشت، صلیب را تحمل کرد و ننگ آن را ناچیز شمرد و اکنون بر جانب راست تخت خدا نشسته است." *  *عبرانیان 12؛1ــــــ2*



ما میدانیم که در حضور عیسا قرین شادی شده ایم.
اغلب درشگفتم که اگر این ِ قهرمانان دوران گذشته نبودند، چه کسی ما را به پیش رفتن تشویق میکرد؟!
مگر این طور نیست که ما نه تنها با چنین ابری عظیم از شاهدان احاطه شده ایم، بلکه با لشگر فرشتگان آسمان نیز با همان اطمینان احاطه گشته ایم؟!
هنگامی که می فهمیم "هدف" هستیم، حسی از ترس درونمان را در بر میگیرد، اما هنگامی که بیشتر و بیشتر درمییابیم که در "او" تا چه حد ِ قهرمان هستیم و او قهرمان درون ماست، نیرو گرفته و از این ترس آزاد میشویم.  لازم است سینه خود را سپر کنیم و اعلام نماییم:
"از خدا هستیم و بر آنها غلبه یافته ایم، زیرا آن که در ماست، بزرگتر است از آن که در دنیاست."
اول یوحنا 4 : 4



Lisa Bevere


** دعا میکنم که این کلمات، ایمانی را که در قلبتان کاشته شده است، برانگیزاند **

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر