«آرش صادقی» در دادگاه بدوی در شعبه ۱۵ «دادگاه انقلاب تهران» از سوی قاضی «صلواتی» برای بار اول به تحمل ۱۵ سال حبس
از دوره کودکی چیزی که از پدر به خاطر میاورم دردها و جراحاتی بود که از جنگ با خود یدک میکشید. زیاد حرف نمیزد و بیشتر از تعریف های مادر در عالم کودکی میفهمیدم که پدر در چند سال جنگ بارها خانه را ترک کرده و هر بار با یک جراحت جدید برگشته. جسم و روحش آسیب دیده بود.
یک ترکش در چشم راست، چند ترکش در پا و یکی هم توی کمرش که هنوز عوارضش باقی مانده است و از همه آزار دهنده تر موج انفجاری،عامل شیمیایی که دیگر عوارضش گفتن ندارد.
پدر هرگز بابت نیمی از جسم و روحش که با اعتقاد خودش در راه خاک وطنش داده طلبی از کسی و نهادی نداشت
یکسال پیش، در همین روزها از زندان به دادگاه انقلاب منتقل شدم.
پدرم نیز توسط آقای صلواتی جهت پاره ای توضیحات به صورت تلفنی احضار شد.
در مقام بلند مرتبه ترین قاضی باصطلاح دادگاه انقلاب، از جانب ایشان به پدرم بی حرمتی شد و من در هیئت یک زندانی در حالی که نگاهی به پدر داشتم و نگاهی به پرونده نیم متری ام که به لطف دستگاه کپی و پرینت و تخیلات بی اساس و غیر مستند، گرداوری شده بود و روی میز آقای صلواتی قرار داشت،
به این می اندیشیدم که این بیداد، این بی حرمتی را از این مقام و این دادگاه به کدام مقام و کدام دادگاه شکایت برم.
چیزی که در مورد پدر عذابم میدهد یادآوری سختی هایی است که از کودکی از او به خاطر دارم.
تحمل دوری از خانواده و مجروحیت های پی در پی و حالا در این سن با لفظی که در شان ش نیست مورد اهانت قرار میگیرد،
چیزی که در مورد پدر عذابم میدهد یادآوری سختی هایی است که از کودکی از او به خاطر دارم.
تحمل دوری از خانواده و مجروحیت های پی در پی و حالا در این سن با لفظی که در شان ش نیست مورد اهانت قرار میگیرد،
و در ادامه هم بدون اینکه خطایی مرتکب شده باشد محکوم میشود به کوتاهی در تربیت من.
کاش اگر پدرم لایق اهانت بود، سی سال پیش در میدان توپ و خمپاره این را تشخیص میدادند و از همانجا راهی خانه اش میکردند.
کاش اگر پدرم لایق اهانت بود، سی سال پیش در میدان توپ و خمپاره این را تشخیص میدادند و از همانجا راهی خانه اش میکردند.
تا هم در خلا حضورش بزرگ نمیشدیم و هم از آسیب های بعدش در امان بودیم.
نه اینکه امروز به خاطر جرم نکرده ی پسر مورد بی حرمتی قرار بگیرد.
عکس:پدر روی پل عابر،روبروی زندان اوین، من و گلرخ در بازداشت.
آرش صادقی دانشجوی سابق دانشگاه علامه طباطبایی است که پس از تحمل هفت ماه حبس در انفرادیهای بند دو الف سپاه و سپس بند ۸ زندان اوین در تاریخ ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۳ با تودیع قرار وثیقه ششصد میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
«آرش صادقی» در طول این مدت تحت فشار بازجویان جهت اعتراف تلویزیونی قرار داشت.
«آرش صادقی» در دادگاه بدوی در شعبه ۱۵ «دادگاه انقلاب تهران» از سوی قاضی «صلواتی» برای بار اول به تحمل ۱۵ سال حبس و همسر وی «گلرخ ایرایی» نیز که به دلیل جراحی و وخامت حال جسمی، ناتوان از حضور در دادگاه، جهت دفاع آخر بود؛ به صورت غیابی مورد محاکمه قرار گرفته و به تحمل ۶ سال حبس محکوم شد.
حکم صادره برای «آرش صادقی» مجددا از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «صلواتی» با اعمال ۴ سال حبس تعلیقی پیشین «آرش صادقی» به ۱۹ سال تبدیل شد.
حکم « آرش صادقی» در حالی به وی ابلاغ شد که در همه مراحل محاکمه، مجاز به داشتن وکیل نبوده و قاضی «صلواتی» به «پیمان عطار» و «امیر رئیسیان» وکلای او اجازه مطالعه پرونده را نداده بوده است.
عکس:پدر روی پل عابر،روبروی زندان اوین، من و گلرخ در بازداشت.
آرش صادقی دانشجوی سابق دانشگاه علامه طباطبایی است که پس از تحمل هفت ماه حبس در انفرادیهای بند دو الف سپاه و سپس بند ۸ زندان اوین در تاریخ ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۳ با تودیع قرار وثیقه ششصد میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
«آرش صادقی» در طول این مدت تحت فشار بازجویان جهت اعتراف تلویزیونی قرار داشت.
«آرش صادقی» در دادگاه بدوی در شعبه ۱۵ «دادگاه انقلاب تهران» از سوی قاضی «صلواتی» برای بار اول به تحمل ۱۵ سال حبس و همسر وی «گلرخ ایرایی» نیز که به دلیل جراحی و وخامت حال جسمی، ناتوان از حضور در دادگاه، جهت دفاع آخر بود؛ به صورت غیابی مورد محاکمه قرار گرفته و به تحمل ۶ سال حبس محکوم شد.
حکم صادره برای «آرش صادقی» مجددا از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «صلواتی» با اعمال ۴ سال حبس تعلیقی پیشین «آرش صادقی» به ۱۹ سال تبدیل شد.
حکم « آرش صادقی» در حالی به وی ابلاغ شد که در همه مراحل محاکمه، مجاز به داشتن وکیل نبوده و قاضی «صلواتی» به «پیمان عطار» و «امیر رئیسیان» وکلای او اجازه مطالعه پرونده را نداده بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر