Translate

۱۳۹۸ فروردین ۳۱, شنبه

جلجتا ( مهمترین واقعه زندگی عیسی)

 عیسی به مانند همیشه در فکر دیگران بود.او عاملان این کارهای ننگین را بخشید. ترتیبی داد تا از مادرش مراقبت شود. دزدی توبه کار را به بهشت وعده داد. انجیل هر یک قسمتهای مختلفی از سخنانی را که در جلجتا میان مسیح و پدر آسمانی رد و بدل شد، ذکر میکند و در دو انجیل  آخرین سخنان عیسی مانندِ هم گزارش شده است. در لوقا، آخرین کلماتی که از دهان عیسی برآمد، چنین است :« ای پدر روح خود را به دستان تو می سپارم» ( لوقا ۲۳:۴۵)؛ به این ترتیب عیسی آخرین بار هم به پدر توکل کرد. در یوحنا نیز عیسی ما حصل ِ مأموریت خود را بر روی زمین ، در یک کلمه چنین بیان میدارد: « به انجام رسید!» (یوحنا۱۹؛۳۰) با این حال در متی و مرقس عجیبترین گفتهٔ عیسی نقل شده است و آن نقل قول دردناک او از مزامیر است « خدای من، خدای من،چرا مرا واگذاشتی؟»( متی۲۷؛۴۶ومرقس ۱۵؛۳۳)

Bildresultat för jesus lever

البته عیسی کلامش، دوری و فاصله را میرساند. شکافی غیر قابل درک از الوهیت پدید آمده بود. پسر احساس میکرد که پدر ترکش گفته است.
سی اس لوئیس مینویسد« سکوت خدا شاید بیش از همه کسانی را به گونه ای دردناک میآزارد که نزدیکی خاصی به او دارند، و بنابر این خدا که خود انسان شد، بیش از تمامی آدمیان طعم ترک شدن بوسیله خدا را چشید.» بی تردید حق با سی اس لوئیس است. هیچ الهیدانی نمیتواند توصیفی تمام و کمال از اتفاقی که آن روز در جلجتا روی داد، عرضه کند. تمام آنچه میدانیم جز فریاد دردآلود فرزندی که ترک شده نیست.
لذا بر اینکه «عیسی از پیش میدانست که مأموریتش بر روی زمین به چنین مرگی خواهد انجامید . پولس در رساله غلاطیان میگوید پسر به جای ما لعن شد« غلاطیان ۳؛۱۳»  رساله قرنتیان « او کسی را که گناه را نشناخت، در راه ما گناه ساخت، تا ما در وی پارسایی خدا شویم» دوم قرنتیان۵؛۲۱.  احساسِ خدا را دربارهٔ گناه میدانیم. ترک و طرد شدن.
تپهٔ جلجتا صحنهٔ مهمترین واقعه زندگی عیسی شد.« به قدرت مطالعه کلام خدا «انجیل» و تأمل درباره  این کتاب ، اهمیت مرگ عیسی اهمیتی بی مثال بر ما آشکار میشود.
بعدها پولس رسول نتیجهٔ تأملات خود را درباره عیسی چنین بیان داشت:« و ریاست ها و قدرت ها را خلع سلاح کرده، در نظر همگان رسوا ساخته بوسیله صلیب بر آنها پیروز شد»( کولسیان۲؛۱۵) این آیه چه قدرت بیانی در مورد افرادی چون مارتین لوتر ، نلسون ماندلا. افرادی که قدرتها را خلع سلاح کردند. مأمورین نژاد پرست مارتین لوتر را حبس کردند و یا صاحب منصبان قدرت ماندلا را به زندان افکندند، همگی می پنداشتند که از این طریق مشکل حل و فصل خواهد شد، ولیکن اقداماتِ آنان جز این که خشونت و بی عدالتی آنان پرده برداشت به نتیجه ای نرسید. « قدرت اخلاقی، می تواند به خلع سلاح بیانجامد.» ‌هنگامی که عیسی جان سپرد، حتی سرباز رومی  خشنی از فرط تعجب بانگ بر کشید :« به راستی این مرد پسر خدا بود» ( مرقس۱۵؛۳۹)  این سرباز به تضادِ آشکاری که میانِ همکاران حیوان صفتش و قربانی شان وجود داشت پی برد، چه، این قربانی هم چنان که نفس های آخر را میکشید گناهان شان را بر آنان بخشود .آشکار ساخت که صاحبان زر و زور این جهان، خدایانی دروغین اند.هر حمله ای که به عیسی کردند ، نقاب از چهرهٔ بی قانونی شان پایین تر کشید.
دو دزد  که در دو سوی عیسی مصلوب شده بودند از دو نوع واکنش ِ متفاوت در برابر او بودند. یکی از آنان عیسی را به باد تمسخر گرفت و گفت: این چگونه ماشیحی است که قادر به نجات دادنِ خودش نیست؟ دیگری پی برد که قدرت عیسی از نوع دیگری است و در حالی که گام مخاطره آمیز ایمان را برداشت، از عیسی چنین در خواست کرد: « چون به پادشاهی خود رسیدی مر انیز به یاد آور»( لوقا ۲۳؛۴۲) تا به آن دم ، هیچ کس جز برای تمسخر عیسی را پادشاه نخوانده بود، روشن تر از هر کس دیگری ماهیت ملکوت مسیح را دید.
این دو دزد  نمودی از تصمیمی درباره صلیب هستند که تمامی تاریخ مقابل آن قرار گرقته است. آیا عجز و ناتوانی عیسی برای ما نمونه ای از ناتوانی خدا است یا دلیلی است بر محبت او؟
صلیبِ روی تپه بود که چشم اندازِ جهان را دگرگون ساخت.
کشیش «ام، اسکات پک » مردی سالخورده که سالها در میدان نبرد بوده مینویسد 👇🏻
دربارهٔ روش محبت دقیق تر از این نمیتوان گفت: « برای برخورد با مسئله شر ده ها راه وجود دارد و برای غلبه برآن راه های بسیار. تمامی این راه ها جنبه هایی از این حقیقت هستند که یگانه راه نهایی برای پیروزی بر شر و بدی ، این است که انسانی زنده و به نبرد آماده، آن را در خود جذب و مغلوب کند. هنگامی که شر و بدی هم چون خونی که به داخل اسفنج کشیده میشود و نیزه ای که به قلب فرو میرود، چنین مجذوب جانِ انسان گردد، قدرت از دست می دهد و پیش تر نمیرود. 
تنها چیزی که میتواند شر و بدی را به گونه ای  علمی و یا از طریق دیگری شفا دهد، محبت افراد است.به این ترتیب ، نیاز به کسی است که به طیب خاطر حاضر به فداکاری باشد. نمیدانم که این چیز چگونه  روی میدهد، اما میدانم که به هر روی ، رخ  میدهد هر گاه هم که رخ دهد    در تعادلِ قدرت در جهان تغییری جزئی پدید میآورد.
آن روز در جلجتا ، تعادلِ قدرت بسیار بیشتر از جزئی، دست خوش تغییر شد و این امر به سبب کسی بود که شر و بدی را در خود کشید .
اگر عیسای ناصری نیز قربانی  بی گناه دیگری چون مارتین لوتر و یا نلسون ماندلا می بود، پس از این که تأثیر خود را بر تاریخ می نهاد، از صحنه روزگار محو می شد. 
آنچه تاریخ را دگرگون ساخت این بود که شاگردان، رفته رفته در می یافتند( البته، پس از رستاخیز بود که یقین حاصل کردند) که خدا، خودش راه ضعف و زبونی را برگزیز. صلیب تعریفی نو از خدا عرضه می دارد و آن این که او حاضر است تا از 👈 قدرت به سودِ محبت چشم فرو بندد. مسیح چنان که دوروتی سوله میگوید: « خلع سلاح یک جانبهٔ خدا» گردید.
✝️ قدرت هر اندازه هم که بر نیّاتِ نیکو استوار باشد، رنج و فلاکت به بار می آورد. ولیکن، محبت و آسیب پذیر بودن، رنج و محنت را در خود جذب میکند. 
در تپهٔ جلجتا وقتی قدرت و محبت به هم رسیدند، خدا از قدرت به سودِ محبت چشم پوشید

برکت و فیض خداوند یشوع مسیح با شما عزیزان 

Bildresultat för jesus lever











هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر